قدر :«می‌توان و باید»، از یک شعار به ‌یک چشم‌انداز واقعی، تبدیل می‌شود

Share

تقدیر هر چیز، امکانات قابل تحققی است که در درون آن است. یعنی پتانسیل و سرمایه هست. باید کلید به‌فعل‌درآوردن ‌آن‌ را ‌پیدا کردا 

علی راز گشوده انسان
از سخنان مریم رجوی در شب شهادت علی علیه‌السلام
در شب قدر به ‌مولای متقیان علی علیه‌السلام درود می‌فرستیم. به ‌کسی درود می‌فرستیم که «قدرانسان» و «راز گشوده ‌انسانیت» بود. کسی که شاخص اسلام حقیقی بود و در سراسر زندگیش از حقیقت اسلام دفاع کرد. کسی ‌که در سخت‌ترین و تیره‌ترین شرایط، سمبل «می‌توان و باید» بود. کسی که زندگیش پیام پیروزی فرزند انسان بود.
خدایا، علی حجت تو و الگوی صلابت و صبر و استقامت در شرایط سخت و دشوار بود. خدایا پرتوی از ارزشهای علی را بر رزمندگان آزادی و تمامی رهروان این مقاومت بتابان.
کلام امام‌حسن (ع) پس‌از شهادت حضرت علی علیه‌السلام
«ألا إنَّه قَد مَضی فی الَلّیلة ‌رَجل‌ لَم یدرکه الاَوّلونَ وَ لَن یَری مثلَه الآخَرونَ. مَن کانَ یقاتل و جبریل عَن یَمینه وَ میکائیل عَن شماله وَاللّه لَقَد تَوَفّی فی اللَّیلَة الَّتی قبضَ موسَی بن عمرانَ وَ رفعَ فیها عیسَی بن مَریَمَ وَ انزلَ القرآن. أَلا وَ إنَّه ما خَلَّفَ صَفراءَ وَ لابَیضَاءَ.
«آگاه باشید! در این شب مردی از دست رفت که کسی از ‌نسل اول او را درک نکرد. از نسلهای بعدی نیز کسی مثل او نخواهد دید. همان کسی که به‌هنگام نبرد، جبرئیل در سمت راستش و میکائیل در سمت چپش بودند. به‌خدا سوگند در شبی وفات کرد که در آن روح موسی‌بن عمران از بدنش جدا شد و عیسی‌بن مریم به ‌آسمان برده شد و قرآن در آن‌شب نازل گشت. بدانید چیزی از طلا ‌و‌ یا ‌نقره از خود بر‌جای نگذاشت».
تشریح فلسفه قدر توسط خانم مریم رجوی
اول آبان ۱۳۸۴ – پاریس
بسم اللّه الرَّحمَن الرَّحیم
إنَّا أَنزَلنَاه فی لَیلَةالقَدر /
وَمَا أَدرَاکَ مَا لَیلَةالقَدر
لَیلَةالقَدر خَیرٌ مّن أَلف شَهرٍ /
تَنَزَّل المَلَائکَة وَالرّوح فیهَا بإذن رَبّهم مّن کلّ أَمرٍ /
سَلَامٌ هیَ حَتَّی مَطلَع الفَجر
ما قر‌آن ‌را ‌در شب قدر فرو فرستادیم و چه می‌دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه گزیده‌تر ‌و برتر است، ملائکه و روح در آن به‌اذن پروردگار تکامل‌بخششان فرود آیند با کل امر و در هر امری سلام است تا هنگام برآمدن سپیده‌دم.
انسان، سازنده قدر اجتماعی و تاریخی خویش است
شب قدر مرحله‌یی است که قرآن کتاب هستی و کتاب آفرینش در آن فرو‌فرستاده شد. و این‌مرحله به ‌اندازه‌یی پراهمیت است که به ‌زبان بسیار ساده‌یی بهتر و گزیده‌تر از هزار ماه توصیف شده است. بنابراین یک سرفصل جدی است. موقع عبور از یک نقطه‌عطف است که سرآغاز مراحل بعدی محسوب می‌شود. یعنی آینده را مشخص می‌کند و بعداز این نقطه می‌توان تغییرات آتی را پیش‌بینی کرد. بنابراین یک نقطه ‌تعیین‌کننده است.
هزار ماه می‌شود ۸۰سال و چند ماه. یعنی معادل عمر کامل یک انسان به‌طور متوسط. در‌هر‌حال قرآن می‌گوید شب قدر برتر از هزار ماه است و در آن ملائکه و روح فرود می‌آیند تا به‌اذن خدا ـ یعنی برطبق قانونمندیهای مقررشده توسط او ـ همه ‌امور یا کلیت یک امر، مشخص و تعیین شود.
ملائکه همان قوای هستی هستند، و روح، جان‌مایه و جهت آن. بنابراین، در اینجا سرنوشت تحول بعدی انسان یا جامعه، معین می‌شود.
آخرین نشانه‌ ‌این‌مرحله ، سلام است. سلام است تا برآمدن فجر. پس جهت تحول، رهایی و آزادی است که سپیده ‌سحر را در تقدیر دارد. یعنی جهانی از تاریکی بیرون می‌آید. از نابودی و همه ‌مظاهر آن و از فرسودگی و رنج و سختی بیرون می‌آید و به ‌زندگانی حقیقی راه می‌برد. روزگار نجات و رستگاری و تقدیر رهایی و آزادی و صلح و عدالت است.
تقدیر از کجا می‌آید؟ شاید درباره‌ این مفاهیم هزار بار صحبت شده ولی در هر شب قدر، هر فرد نیاز دارد که آن‌را بازخوانی کند و بر ‌اساس تجارب و آزموده‌ها و مسیری که آمده، فهم و درک جدیدی از همان کلمات مشابه داشته باشد
.
تقدیر هر چیز، امکانات قابل تحققی است که در درون آن است. یعنی پتانسیل و سرمایه هست. باید کلید به‌فعل‌درآوردن ‌آن‌ را ‌پیدا کرد.
تقدیر انسان یا جامعه از کجا می‌آید؟ استعدادی است که در ژرفنای جامعه و در وجود انسان به‌ودیعه گذاشته شده. و این پتانسیلی است که در هرکس موجود است.
با چنین درکی از تقدیر، «می‌توان و باید»، از یک شعار به ‌یک چشم‌انداز واقعی، تبدیل می‌شود.
بنابراین سؤال کلیدی این است که آیا انسان می‌تواند تغییر کند و تغییر دهد؟ آیا می‌تواند با اجباراتی که ذات انسانی او و قوای واقعی جامعه‌اش را به‌بند کشیده پنجه‌درپنجه شود؟ آیا می‌تواند از غول جنیست رهایی پیدا کند و یا آن‌را در چنگ خودش مهار کند؟ آیا می‌تواند از قید و زنجیر ازخودبیگانگی رها شود و به ‌اصل انسانی خود بازگردد؟ آیا وقتی که در محاصره جبرها و فشارهای سنگین است، وقتی که دشمنان همه ‌راهها و همه ‌درها را به‌روی او بسته‌اند، می‌تواند بن‌بستها را درهم بشکند و کون و مکان را مسخر اراده ‌انسانی خود کند؟
منطق تقدیر به ‌ما می‌گوید که دقیقاً ”می‌توان و باید“ ، ”قدر“ رحمت خداست و با همان قانونی برآورده می‌شود که رحمت خدا محقق می‌شود. بنابراین، بدون ایمان به ‌منطق «قدر» چگونه می‌توان رحمت خدا را دریافت؟ و اگر قدری در زندگی انسان و جامعه او متصور نباشد، رحمت خدا برای انسان از چه طریق و چگونه محقق می‌شود؟ اگر مبارزه و پایداری و رنج و فداکاری برای برآوردن قدر و سرنوشت وجود نداشته باشد، رحمت خدا چگونه عینیت می‌یابد؟
اینها همه، ‌سؤالهای پایه‌یی و کلیدی در این بحث است.
امام‌حسین (ع) در نامه‌یی تصریح کرده است که هرکس که به‌ ”قدر“ ایمان نداشته باشد، نصیبی از خداپرستی ندارد و چراغ تابناک ایمان در دلش پرتو نخواهد افکند. در این نامه امام‌حسین می‌گوید: «آنان که نافرمانیها و سیاهکاریهای خودشان را از جانب خدا می‌دانند، بی‌شک افترایی بزرگ، به ‌خدا می‌زنند، پروردگار بی‌نیاز، هیچ بنده‌یی را به‌نافرمانی و انحراف، مجبور نکرده است».
این اصل بحث است در مقابل کسانی‌که از تقدیر، معنی کور القا می‌کنند.
این روح و مضمون اصلی فلسفه قدر است. هر کجی، هرسیاهی و تیرگی که از پیروی‌نکردن از قوانین و سنن خدایی ایجاد شده، هیچ ربطی به‌ خدا و قوانین او ندارد. زاییده فرهنگ و مناسبات غیرانسانی است و البته اگر انسان بخواهد می‌تواند ‌آن‌را ‌به‌سامان کند. می‌شود ‌آن‌را ‌به ‌سلام و به ‌سپیده ‌سحر و به ‌بامداد سرنوشت انسان رساند. اما چگونه؟ با قدری که به‌دست خود انسان ساخته می‌شود.
انسانی که به ‌قدر ایمان دارد، انتخاب می‌کند، قدم در راه می‌گذارد و سرنوشت خودش را به‌دست خودش تغییر می‌دهد و رقم می‌زند.
انسان، اسیر سرنوشت کور نمی‌شود
شاید خیلی از شما که در اینجا هستید، سخنرانیهای مسعود را در شبهای قدر سال 58 به‌یاد داشته باشید. هنوز یک‌سال نمی‌شد که مسعود از زندانهای شاه آزاد شده بود. در آن‌زمان که دوره توفانی و پرتلاطمی برای همه ‌ما بود و قدر و سرنوشت مردم ایران رقم می‌خورد، مسعود طی پنج شب، دیدگاه مجاهدین را در مورد قانون اساسی توضیح داد و نسبت به ‌عواقب این قانون و نقش نیروهای ارتجاعی و اهریمنی هشدار می‌داد.
شروع انقلاب ضدسلطنتی بود. مردمی که این‌قدر خون داده بودند، انتظار داشتند. اما سرنوشت آنها در دست بدترین دشمنان خدا و خلق می‌افتاد.
در یکی از آن‌شبها سوره‌ قدر را هم تفسیر کرد که کلمات و مفاهیم عمیقش به‌یادماندنی است.
او می‌گفت: «تمام تاریخ انسان در یک کلام، نبرد همه‌جانبه ‌انسان با سرنوشت است. و این انسان آگاه و بیناست که روزبه‌روز می‌خواهد خود را از قید تقدیرها و اجبارات کور رها کند، آزاد شود و بر سرنوشت خودش حکومت کند. تقدیر شوم و سرنوشت نامطلوب را به ‌سرنوشتی مطلوب و مهارشده تبدیل کند».
درباره این شب می‌گفت: «حیات انسان سراسر مبارزه علیه نیروها، طبقات و تمایلات کور خودبخودی، غریزی، بی‌منطق و ستمگر است. آنها می‌خواهند سرنوشت ما را در اختیار بگیرند و ما را تباه کنند، اسیر کنند، برده کنند، بکشانند و در لجه ‌خون اندازند. بله اینها واقعیت است. اما حقیقت، چیز دیگری است. حقیقت این است که سرنوشت حقیقی انسان بسیار تابناکتر، درخشنده‌تر، و فرخنده‌تر از این حرفهاست. بله قرار است که اردوی ارتجاع و ستمگری از هر طرف فرو ریخته و واژگون شود. به‌این‌ترتیب انسان، سرانجام در همه‌ جبهه‌های اجتماعی و فردی و طبیعی پیروز خواهد شد. این سرنوشت حقیقی ماست‌ »…
در همان‌جا گفت که: «از آغاز در بزرگترین آثار هنری، علمی و فلسفی تاریخ بشر این مطلب را منعکس می‌بینیم. حماسه ‌به‌زانودرآوردن سرنوشت شوم و سرکش. که در انواع و اقسام سرکشیها منعکس است. بزرگترین و شورانگیزترین آثار هنری و ادبی از این داستان گفتگو می‌کنند. داستان گیلگمش، بعد آشیل، بعد بتهوون با سمفونی پنجم. در تمام اینها ماجرا یکی است. قهرمانان داستان، همه آنهایی هستند که در یک کشاکش خونین و پردرد و رنج، (همان فلسفه ‌ابتلاء)، بالاخره بر سرنوشت پیروز می‌شوند. خدایان اسطوره‌یی اجبارات را مهار می‌کنند».
آن‌جا مسعود اشاره کرد: «ما به‌دنبال طرح مناسبات و نظم نوینی هستیم. و در تفسیر سوره‌ قدر، تقدیرگرایی کور و استنباط شرک‌آمیز از قدر را رد می‌کنیم و تأکید می‌کنیم که انسان، جهان خارج از خود را مطابق آرمان خود می‌سازد». و این‌طور نتیجه می‌گرفت که «هر یک از ما اگر مبارزه می‌کنیم هنری نکرده‌ایم، گلی به ‌سر کسی نزده‌ایم، این کمترین وظیفه ‌ما است. چرا‌که جدایی انسان از مسئولیتش جدایی انسان است از انسانیتش».
این نظرگاه متعالی در مورد انسان، نظرگاهی است که راهنمای عمل ما بوده و هست‌ .
این انسان است که تعیین‌کننده است. اوست که انتخاب می‌کند، اوست که موانع را کنار می‌زند، خطرها را به‌جان می‌خرد، رنج می‌کشد و همه ‌چیز را فراهم می‌کند و می‌سازد و نهایتاً اوست که به‌پیش می‌برد.
انسان خداگونه، قدر خود را می‌سازد
درست به‌همین‌دلیل حضرت علی (ع) را که امشب، شب شهادت اوست، قدر انسان نامیده‌اند. و باز من در این ‌رابطه تلاش می‌کنم کلماتی را که مسعود در وصف مولای متقیان، به‌شیوایی به‌کار می‌برد، بیان کنم.
ـ آیت کبری، صراط مستقیم و نباء عظیم.
نشانه‌ی بزرگ، راه مستقیم و خبر بزرگ. از چه چیزی خبر می‌دهد و نشان از چه دارد؟ باز هم از انسان که خداگونه است. از انسان که لیلةالقدر خود را می‌سازد. خودش لیلةالقدر خودش را می‌سازد.
نیایش 
… در لیلةالقدر، در شب احیا و شهادت امیر مؤمنان علی (ع) رو به ‌درگاه پروردگار می‌آوریم، دست دعا به‌سوی او بلند می‌کنیم و حاجت بزرگ مردم ایران را از او مسألت می‌کنیم.
ای خدای بزرگ، ملت ایران را از سرکوبی و ستم و بیداد استبداد مذهبی برهان!
خدایا مردم ایران صدوبیست هزار نفر از بهترین فرزندان مجاهد و مبارز خود را برای دستیابی به ‌آزادی فدا کرده‌اند.
صدها هزار تن شلاق و داغ و درفش جلادان خمینی و جانشینان او را در شکنجه‌گاهها تحمل کرده‌اند. چه خون‌جگرها که پدران و مادران و خانواده‌های داغدار ما خوردند و چه فدیه‌های بزرگ که برای آزادی و رهایی نثار کردند. خدایا خواسته‌ عاجل آنان و شفا و مرهم جامعه مجروح ایران را که آزادی است برآورده ساز!
خدایا، امشب شب علی است. به‌ حق امیر مؤمنان و به‌ حق پیروان حقیقی او از تو می‌خواهیم که مسعود رهبر این مقاومت را در کنف حمایت خود حفظ کنی.
خدایا او را از گزند و توطئه ‌دشمنان در امان‌دار و به‌او کمک کن که در این دریای توفانی، کشتی مقاومت ایران را به ‌ساحل نجات برساند.
خدایا فطر رهایی و آزادی و آبادی ایران را فرا‌برسان.
خدایا زنان ایران در دوران آخوندهای زن‌ستیز رنجهای طاقت‌فرسا کشیده‌اند. چه بسیار که پیکرشان با شلاق سنگدلان مجروح شد، چه بسیار که هدف بی‌حرمتی و اهانت واقع شدند و چه ستم و بیداد عظیمی برآنها روا شد. خدایا زنان ایران را از این‌همه سرکوبی و ستم و بیداد نجات بده!
خدایا رژیم آخوندی، ایران را به ‌زندان بزرگی تبدیل کرده است. هر سال زندانهایش از صدها هزار نفر و بخصوص از جوانان، پر و خالی می‌شود. زندانیان بی‌دفاع و بی‌پناه را در بدترین شرایط زیستی، زیر ضرب شلاق و توهین و زیر فشار گرسنگی و بیماری و تنگی جا عذاب می‌دهد. خدایا همه زندانیان به‌ویژه زندانیان سیاسی و دستگیرشدگان قیامها و تظاهرات ضدحکومتی را از سیاهچالهای این رژیم برهان.
خدایا مردم ایران در این ایام براثر گرانی فوق طاقت، براثر فقر و تنگدستی و براثر نداشتن شغل و سرپناه، روزگار سختی را می‌گذرانند. ثروتها و منابع ایران توسط آخوندها چپاول می‌شود اما میلیونها هموطن ما در این ماه رمضان گرسنه سر بر بالین گذاشتند، میلیونها نفر بی‌خانمان بودند و چه بسیار بودند بیمارانی که هزینه مداوا نداشتند.
خدایا آنها را از فقر و گرسنگی و بیماری و از یوغ آخوندهای غارتگر و چپاولگر برهان.
خدایا جامعه ‌ایران براثر حکومت آخوندهای تبهکار دچار نابسامانی است. چند میلیون جوان ایرانی در دام اعتیاد گرفتارند. اکثر خانواده‌ها غمزده و پریشانند. به‌جای صلح و صفا و مهربانی، آخوندها تخم کینه و یأس و بی‌اعتمادی در جامعه پاشیده‌اند. خدایا جامعه ‌ایران را از این‌همه بلا و مصیبت نجات بده.
خدایا، مشعلداران آزادی ملت ایران، رزم‌آوران ارتش آزادیبخش ملی ایران، آماج انواع توطئه‌ها از جانب دشمن ضدبشری هستند. آنها در کانون سهگمین‌ترین اوضاع در یک کشور بلادیده در محاصره و زیر فشارند و آخوندها از هیچ دسیسه‌یی علیه آنها کوتاهی نمی‌کنند. خدایا همه توطئه‌های دشمن علیه آنان را درهم بشکن و آنها را برای ایفای مسئولیتهای بزرگشان هرچه استوارتر و قوی‌تر ‌کن.
خدایا برکتها و نعمتهایت را نصیب مردم ایران و مقاومت آزادی‌ستانشان بفرما.
و خدایا شر رژیم پلید آخوندی را از مردم ایران کوتاه کن و تیرگی و سیاهی روزگار کنونی ملت ایران را به ‌سپیده و سحر آزادی برسان.
به رحمت و مهربانیت، ای مهربانترین مهربانان.
Share