خانم مریم رجوی: رژیم آخوندی در بن‌بست سرنگونی، آلترناتیو دمکراتیک به‌سوی پیروزی

Share

سخنرانی مریم رجوی در اولین اجلاس جهانی ایران آزاد

هموطنان عزیز،
دلیران کانون‌های شورشی،
دوستان عزیز!
به‌گردهمآیی سالانه مقاومت و به شما هموطنان و یاران مقاومت در سراسر ایران و جهان، گرم‌ترین درودها را تقدیم می‌کنم.
این گردهمآیی صدای مردم ایران، پشتیبانان آزادی، شورشگران، و قیام آفرینان است که می‌گویند رژیم آخوندی در بن‌بست سرنگونی است. مردم و مقاومت به سوی پیروزی پیش می‌روند و ایران آزاد می‌شود.

ما در آستانه سالگرد قیام مردم ایران در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ هستیم. قیامی رو در روی رژیم شاه و دیکتاتوری سلطنتی برای برگرداندن مصدق بزرگ به قدرت. در همین روز بود که در سال ۱۳۶۰ مسعود رجوی در تهران تأسیس شورای ملی مقاومت ایران را رو در روی رژیم خمینی و دیکتاتوری دینی اعلام کرد.

هموطنان!
ما در نقطه‌یی از تاریخ ایستاده‌ایم که بزنگاه شدن‌ها و تغییرات بزرگ است. جامعه ما در محاصره استبداد دینی و کرونا و گرسنگی است؛ اما در درون خود آتشفشان قیام‌ها را حمل می‌کند.
مقاومت ایران از قبل مسیر انقباض شتابان و سلاخی و حذف درونی رژیم آخوندها را در مرحله پایانی پیش بینی و اعلام کرده بود و این حقیقت در انتخابات رژیم برملا و ثابت شد. این، بالاترین شکست و رسوایی در تاریخچه شعبده‌های انتخاباتی رژیم آخوندی است. آن‌قدر که آخوند علم‌الهدی، نماینده و امام جمعه خامنه‌ای در مشهد به صراحت گفت کسانی که رأی نمی‌دهند یا رأی باطله می‌دهند، درواقع رأی به مجاهدین می‌دهند.

احتضار سیاسی و هراس از قیام

بله، رژیم ولایت فقیه برای بستن شکاف‌های بی‌انتهایش و سد بستن در برابر قیام‌های پیش رو، یعنی برای بقا و جلوگیری از سرنگونی محتوم، جلاد ۶۷ را رئیس جمهور خود کرده است؛ اما با این کار، گور خود را به‌دست خود کنده است و مثل عقربی است که در محاصره آتش سرانجام خود را نیش می‌زند.
هیچ چیز جز هراس از قیام و احتضار سیاسی ولایت فقیه، روی کار‌آوردن رئیسی را توضیح نمی‌دهد؛ کسی که حتی منتظری جانشین خمینی هم در مورد او گفت که در شمار کسانیست که بزرگترین جنایت را در این رژیم انجام داده و اسم او را در آینده جزء جنایتکاران تاریخ می‌نویسند.
رئیسی از دست اندرکاران قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ بود که ۹۰درصد آن‌ها از مجاهدین بودند و قبل و بعد از آن هم در شکنجه و اعدام هزاران نفر دست داشته است.
حالا به وضعیت رژیم نگاه کنید: یک جلاد در رأس دستگاه اجرایی، یک مجری اعدام و شکنجه‌گر بدنام به‌اسم اژه‌یی در رأس دستگاه قضایی و یک آخوند خونخوار در رأس کل نظام راستی که گله آدم‌خواران تکمیل شده است. همین ترکیب از هزار نمود و نشانه در اثبات موقعیت سرنگونی ولایت فقیه نافذتر است.
خامنه‌ای گفته بود برای عبور از دشواری‌ها، یک دولت جوان حزب‌اللهی را سر کار می‌آورد. حالا جلادی را آورده که خودش کانون دشواری‌های رژیم است و ولایت فقیه را از چاله در آورده و به چاه می اندازد. جلادی که هیچ بارقه بشری در خود ندارد. از ربات‌هایی است که در قضاییه ولایت فقیه «قاضی سالب حیات»(۱) نامیده می‌شوند و برای کشتن برنامه‌ریزی شده‌اند.
پیش از این ولی فقیه رژیم گفته بود برای این‌که مجبور نباشد در تهران و سایر شهرهای ایران بجنگد به جنگ‌افروزی در عراق، سوریه و لبنان و یمن و به ‌برنامه اتمی و موشکی و صدور تروریسم در منطقه پناه برده است. اما این ره که خامنه‌ای می‌رود، به‌ گورستان است.

سه تحول بزرگ

آنچه پیش آمده واکنش رژیم به‌ دورانی است که با سه تحول بزرگ شناخته می‌شود:
اول- قرار گرفتن رژیم در شرایط اضطراری به لحاظ اقتصادی-اجتماعی و بحرآن‌های مهارناپذیر
دوم- ورود جامعه ایران به‌ فاز خیزش‌ها و قیام‌ها که از دی ماه ۹۶آغاز شده است.
و سوم- برپایی شبکه‌یی سراسری از شورشگران دلیر و فداکار با آتش شعله‌ور کانون‌های شورشی علیه مظاهر حاکمیت فاشیسم دینی.

بنابراین در دوران جدید:
-تعارض بین رژیم و جامعه ایران بیش از پیش تشدید می‌شود. شاه هم در ته خط به حکومت نظامی و نخست‌وزیر ‌کردن ارتشبد ازهاری روی آورد اما نتیجه معکوس گرفت.
– در این دوران، شبه‌ راه‌حل‌ها و آلترناتیوهای تصنعی و مجازی، فضای حیاتی خود را از دست می‌دهند.
– میانه‌روی و اصلاح‌طلبی قلابی مردار شده و انقلاب و سرنگونی به‌مثابه تنها راه‌حل، درخشان و تابان می‌شود.
– بله دوران جوشش قیام‌ها و برپایی گردآن‌های ارتش آزادی است، همان‌طور که در مارسیز سرود ملی فرانسه آمده و همان‌طور که نبردهای استقلال آمریکا آن را گواهی می‌کند و من این‌جا تکرار می‌کنم: رژیم آخوندی در بن‌بست سرنگونی است. مردم و مقاومت به‌سوی پیروزی پیش می‌روند و ایران آزاد می‌شود.

راه حل آزادی ایران

در برابر رژیم ولایت فقیه که راه‌حل خود را در جلاد‌ها و آدمکش‌های منفور جستجو می‌کند، پاسخ مردم ایران و راه‌حل پیروزمند آن‌ها، یک مقاومت آزادی‌ستان است برای برپایی یک ایران آزاد.
آری، همان نیرو راهبری که در این ۴۰ سال، این جنبش را از بغرنجی‌ها و سختی‌ها عبور داده است، قطعا پیروزی و آزادی را از آن مردم ایران خواهد ساخت.
برای تحقق این مقصد پرشکوه، دارایی و بزرگ‌ترین پشتوانه این مقاومت، توده‌های به‌جان آمده‌یی هستند که به هیچ چیز کمتر از سرنگونی رژیم قانع نمی‌شوند.
سرمایه ما، ارتش عصیان و شورش جوانانی است که در آبان ۹۸ به خیابآن‌ها آمدند.
و قدرت ما شبکه‌ سراسری کانون‌های شورشی است که در تمام روزهای سال بی‌وقفه در حال فعالیت‌اند و مبارزات و عملیات ضداختناق‌ را در سال ۹۹ به‌بیش از دو برابر سال قبل افزایش دادند.

از جهان آخوندهای غارتگر، سهم مردم ما گرانی و گرسنگی و شلاق و اعدام است. اما در جهان مقاومت، پشتوانه مردم ما، یک، دو، سه و هزار اشرف است. یعنی کانون‌های شعله‌ور آزادی در ایران و در سراسر جهان.
در این رویارویی تاریخی بین استبداد و آزادی، صورت مسأله آخوندها همچنان‌که خودشان بارها گفته‌اند، تشکیلات مجاهدین است. همان که در بحبوحه قتل عام در سال ۶۷هم در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها به‌دنبال از بین بردن آن بودند.
بله، ما یک مقاومت سازمان‌یافته‌ایم. و این همان چیزی است که آخوندها را به‌جنون رسانده است.
همین روابط متحد و مستحکم است که مجاهدین را در این چنددهه و در پایداری ۱۴ ساله در اشرف و لیبرتی حفظ کرده است.
ولی‌فقیه ارتجاع، یک بار بعد از قیام دی ماه ۹۶و یکبار هم بعد از قیام آبان ۹۸با خشمی دیوانه‌وار مجاهدین را، ارگان رهبری قیام معرفی کرد. در همین قیام‌ها بود که استراتژی مجاهدین و کانون‌های شورشی در کف خیابان‌ها محک خورد و حقانیت آن به اثبات رسید.
شورای ملی مقاومت ایران در چهل‌سال گذشته امتحان آزادی و استقلال و آزمایش ماندگاری و توانمندی داده و در تاریخ معاصر ایران، نقشی بی‌همتا دارد و جایگزین این رژیم برای استقرار یک جمهوری دمکراتیک است.
این شورا طبق برنامه‌اش، شش ماه بعد از سرنگونی رژیم آخوندی، جای خود را به مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی می‌دهد تا به تدوین قانون اساسی جمهوری جدید بپردازد.

«نه شاه نه شیخ» معنای ضروری آزادی

وقتی خمینی نسل بی‌شماری را اعدام و پرپر کرد و همه گروه‌های سیاسی را از میان برداشت، وقتی که به‌نظر می‌رسید همه چیز تمام شده است، مقاومت ایران و ارتش آزادی‌ به‌عنوان یک نیروی تعیین‌کننده به‌پاخاست و زهر آتش‌بس را به‌ حلقوم خمینی ریخت. در غیر این‌صورت، خمینی قصد رسیدن به مدیترانه و به گفته خودش فتح قدس از طریق کربلا را داشت.
و باز همین مقاومت بود که جهان را از خطر بمب اتمی این رژیم نجات داد. اگر دست کم ۱۲۰ رشته افشاگری درباره سایت‌ها و فعالیت‌های پنهان اتمی رژیم نبود، آخوندها با دستیابی به بمب جهان را در شرایط هولناکی فرو برده بودند.
این مقاومت ایران بود که از سه دهه پیش جهان را از وجود بنیادگرایی برخاسته از حکومت آخوندی به‌عنوان تهدید اصلی آگاه کرد و نسبت به گسترش تروریسم آن در تمام جهان هشدار داد.
نمونه جدید آن اقدام به بمب‌گذاری در گردهمایی ایران آزاد در ژوئن ۲۰۱۸ در پاریس بود که یک دیپلمات رژیم به‌دلیل این اقدام تروریستی، به ۲۰ سال زندان در بلژیک محکوم شد. هم‌چنین این، سازمان مجاهدین بود که با معرفی حقیقت اسلام به‌مثابه آئین رحمت و رهایی، آنتی‌تز مؤثری در برابر بنیادگرایی و استبداد دینی ارائه کرد.
به‌همین دلیل مقاومت ایران، در محور همبستگی شیعه و سنی در ایران و در سراسر خاورمیانه قرار گرفته است. این جنبش نقطه پایان تفرقه و تبعیض مذهبی و نقطه شروع برادری پیروان ادیان و مذاهب گوناگون است. این تنها نمونه‌یی در سراسر خاورمیانه و کشورهای مسلمان است که یک جنبش اپوزیسیون مسلمان توانسته از اصل جدایی دین و دولت دفاع کند و این مقاومت ایران است که با یک طرح مشخص از حق خودمختاری برای همه ملیت‌های تحت ستم مضاعف، در چارچوب وحدت و تمامیت ارضی ایران دفاع می‌کند.
هم‌چنین مقاومت ایران، پرچمدار روابط عادلانه، بر اساس احترام به‌استقلال، حاکمیت ملی و مصالح دو جانبه با همسایگان و تمام جهان است.
شرکت بیش از هزار قانونگذار و مقام‌های ارشد کنونی و پیشین از پنج قاره جهان که در اجلاس سه روزه حاضر برای همبستگی با خواست مردم ایران حضور دارند، گواه همین حقیقت است. به‌همه آن‌ها صمیمانه درود می‌فرستم.

هموطنان عزیز!
تجربه مقاومت ایران چکیده ۱۲۰سال مبارزه مردم ایران برای آزادی است. تجربه بزرگ ما و مردم ما از فردای سی خرداد، در عبارت «نه شاه نه شیخ» فشرده شده و این معنای حقیقی، واقعی و ضروری آزادی و استقلال در میدان عمل است.

تجربه مقاومت ایران

تجربه ۴۰ساله محک خورده ما اینست که رژیم ولایت فقیه، اصلاح و استحاله بر نمی‌دارد. جریان‌های دروغین اصلاحات و اعتدال یا نمایش انتخابات، سرپوشی برای پنهان‌سازی شرایط عینی آماده برای سرنگونی این رژیم بوده است و حالا، دور انداختن اصلا‌ح‌طلبان قلابی از جانب اربابشان به ‌این معنی است که دیگر شرایط سرنگونی قابل کتمان نیست.
تجربه مقاومت در چهاردهه مبارزه پررنج و خون با رژیم آخوندی این است که وقتی فرد یا گروه و حزبی به‌خاطر مصلحت یا منفعت، این حقیقت را که رژیم آخوندها دشمن اصلی ایران و ایرانی است، نادیده می‌گیرد، گام به گام به همین دشمن ضد‌بشری نزدیک می‌شود. سپس به زبان‌های گوناگون به‌ شورای ملی مقاومت و مجاهدین می‌تازد. تا جایی که سرانجام ماهیت خود را رو کرده و مانند آخوندها، خواهان نابودی مجاهدین می‌شود. و بعد از هر دری وارد می‌شود تا ثابت کند رژیم آخوندی، خیلی بهتر از مجاهدین است.
برخی هم عیناً مانند ارگان‌های امنیتی و اطلاعاتی رژیم، با ژست‌های روشنفکرانه یا در پوشش تحقیقاتی یا ژورنالیستی ادعا می‌کنند که رژیم حاکم بر ایران، اصلاً آلترناتیوی ندارد! واقعا که بهتر از این نمی‌شود آب به آسیاب دشمن مردم ایران ریخت.

در عرصه بین‌المللی هم، تجربه ۴۰ ساله مقاومت ایران تردیدی باقی نمی‌گذارد که تهدید در سیاست دولت‌ها، همیشه مماشات با این رژیم است. تهدید، باج دادن به‌ رژیم و قربانی کردن مقاومت و حقوق‌بشر مردم ایران به‌خاطر منافع تجاری و سیاسی است.
تجربه چهاردهه مبارزه سهمگین، این را اثبات می‌کند که رژیم حاکم تغییر نمی‌کند مگر با قیام و سرنگونی. مجاهدین همین ضرورت را دریافته‌اند و با انقلاب و دگرگونی، عزم و توان مبارزاتی خود را صدچندان کرده و راه پیشروی برای آزادی مردم ایران را می‌گشایند.
با چنین دگرگونی است که نیروی سرنگون کننده:
اولاً صلاحیت حضور در میدان نبرد سرنگونی را کسب می‌کند.
ثانیا شایسته بنا کردن یک جامعه آزاد و رها می‌شود. تجربه ما ارزش و اهمیت بی‌جایگزین انسان‌های آرمان‌گرا و گذشته از همه منافع فردی و شخصی است که خود را وقف یک مبارزه جمعی و سازمان‌یافته برای آزادی کرده‌اند.
تجربه این است که به کسانی که آیه یأس درباره جامعه ایران می‌خوانند اعتنایی نکنیم به عکس و به‌جوشش انقلابی جامعه ایران برای سرنگونی رژیم تا بن استخوان امیدوار باشیم.
با این مسیر طی شده است که می‌گوییم:
راه و راه حل در همین مقاومت است. رهروان مصمم این راه حاضرند، پل پیروزی به سوی آینده را می‌سازند و آزادی را از آن مردم ایران خواهند کرد.

اعتقاد به توانایی انسان

مبارزه و عزم مقاومت ما برای سرنگونی رژیم، برخاسته از اعتقاد ما به توانایی انسان‌است. ما معتقدیم که هر عضو این مقاومت، هر هوادار این جنبش، و هر عضو کانوهای شورشی می‌تواند کاری کند کارستان.
و هر انسان آزاده‌یی که قدمی یا قلمی یا درمی با این جنبش همراهی می‌کند، تعیین‌کننده است.
ما بر این باوریم که دست‌ها و اراده‌های خود ما و مردم ماست که رؤیای آزادی را به‌واقعیت سیاسی و اجتماعی در ایران تبدیل می‌کند.
به‌همین دلیل است که ما نه به‌ جدال‌های درون فاشیسم دینی چشم دوخته‌ایم؛ و نه به ‌تضادهای آن با دولت‌های غرب. به‌قول مسعود رجوی «قرار نبوده که این یا آن دولت در آمریکا یا اروپا برای ما در سینی طلایی آزادی بیاورند. مستقیم یا غیر‌مستقیم بر ضد ما و ملت ما با شاه و شیخ نباشند و سنگ نیندازند، کفایت است».

ما در برابر هر کس یا هر حزب و گروهی که کار سرنگونی رژیم و برقراری آزادی در ایران را پیش ببرد، سر فرود می‌آوریم. و هرگز مصالح و منافع گروهی را بر آنچه بتواند ایران اسیر را زودتر به‌آزادی برساند، ترجیح نداده و نمی‌دهیم.
ما سیاست صبر و انتظار در پیش نگرفته‌ایم تا ببینیم چه می‌شود. به‌عکس در صحنه عمل پیشتاز بوده‌ایم. به‌عنوان مثال: در مورد امر برابری زن و مرد،‌ آن‌چه را که برای جامعه فردا می‌خواهیم، از همین امروز آغاز کرده و آن را در صفوف همین مقاومت با پیشتازی زنان شکوفا کردهایم.
در مورد غیر اتمی شدن ایران، از همین امروز برای آن دست به‌کار شده‌ایم و راه‌ را بر رژیم بسته‌ایم.
و در مورد استقلال که باید اصل اساسی حاکم بر سرنوشت کشورمان باشد، از خودمان آغاز کرده‌ایم. و افتخار می‌کنیم که روی پای خود ایستاده‌ایم و فقط به‌ مردممان اتکا داریم.
ما هیچ‌گاه اصول و ارزش‌های خود را به‌خاطر مصلحت‌ روز قربانی نکرده‌ایم. اگر مجاهدین با خمینی کنار می‌آمدند و قانون اساسی ولایت فقیه را می‌پذیرفتند، همه راه‌ها به روی آن‌ها باز بود. اما همه دیدند که وقتی خمینی از مسعود رجوی که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بود، خواست مثل سایر نامزدها قانون اساسی ولایت فقیه را بپذیرد تا صلاحیت پیدا کند(! )، مسعود رجوی بلادرنگ انصراف خود از ریاست جمهوری این رژیم را اعلام کرد و مجاهدین علاوه بر تحریم رفراندوم قانون اساسی ولایت فقیه، اعلام کردند که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمی‌کنند. بله دور باد از نسل مجاهدین هرگونه قدرت طلبی وجاه‌پرستی و اول من.

خواست ما:‌ آزادی، دمکراسی و برابری

ما از همان اوایل در توصیف خمینی و رژیم‌اش کلمه ارتجاع را به‌کار بردیم و از آن دست برنداشتیم.
از کلمه آزادی هرگز کوتاه نیامدیم و ۴۰ سال است بر سرنگونی پا فشرده‌ایم و آن‌قدر پا می‌فشاریم، آن‌قدر بر این دیوار می‌کوبیم تا فرو بریزد و ایران اسیر آزاد شود.

حالا ببینیم که ما و مردم‌مان چه می‌خواهیم؟ و چگونه می‌خواهیم به‌آن دست پیدا کنیم؟
خواست ما و مردم ما در این سه کلمه خلاصه می‌شود: آزادی، دمکراسی و برابری.
تا جایی که به‌جامعه جهانی مربوط می‌شود، خواست ما از آن‌ها این است که مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم و برای تحقق همین سه کلمه را به‌رسمیت بشناسند.
خواست ما محاکمه خامنه‌ای، رئیسی و اژه‌ای و دیگر مسئولان قتل‌عام به‌جرم جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی است.
از شورای امنیت سازمان ملل می‌خواهیم که ترتیبات حسابرسی و محاکمه بین‌المللی آخوند رئیسی به‌جرم ارتکاب جنایت علیه بشریت را فراهم کند و در اجلاس آینده مجمع عمومی او را نپذیرد.
حرف ما این است که رژیم آخوندی هیچ‌گاه پروژه دست‌یابی به بمب اتمی و صدور تروریسم و جنگ‌افروزی در منطقه را رها نمی‌کند. بنابراین باید به‌عنوان تهدید اصلی صلح و امنیت، تحت تحریم‌های بین‌المللی و ذیل فصل هفت منشور ملل متحد قرار بگیرد.

محاکمه خامنه‌ای، رئیسی و اژه‌ای

اجل تاریخی ولایت فقیه فرا رسیده است. و خامنه‌ای دشمن مردم ایران باید برود.
این خامنه‌ای بود که هزاران جوان را در قیام آبان کشت. اوست که دستور گران شدن بنزین را داد و از گرانی پی‌در‌پی مهم‌ترین کالاها حمایت می‌کند. اوست که بیماری کرونا را عمداً گسترش داد و از واردات واکسن جلوگیری کرد.
این خامنه‌ای است که مقصر اصلی مرگ بیش از ۳۲۰ هزار تن از هموطنان ما بر اثر این بیماری است. فاجعه‌یی که بخش عمده آن قابل اجتناب بود. در همین روزها رئیس مرکز تحقیقات ویروس‌شناسی گفت: عدم پیگیری و کنترل کرونا در کشور شکل عامدانه به‌خود گرفته است.
و این سپاه جرار خامنه‌ای است که عامل کشتار ۱۷۶سرنشین هواپیمای اوکراینی است.
این ولی فقیه و نظامش است که میلیون‌ها ایرانی را گرسنه نگهداشته تا ثروت هزار میلیارد دلاری بنیادهای خود را بیشتر کند.
باید پرسید،‌ مگر دارایی و درآمد کشور به‌مراتب بیشتر از نیازها و کمبودهای جامعه نیست؟‌ پس چرا میلیون‌ها نفر، گرسنه سر بر بالین می‌گذارند؟ چرا هزاران کارگر نفت و پتروشیمی، حقوقشان کفاف حداقل زندگی آن‌ها را نمی‌دهد؟
چرا باید رزیدنت‌ها و پرستاران به‌خاطر نداشتن هیچ حق و حقوقی دست به خودکشی بزنند؟ و چرا مردم ایران در اولیه‌ترین نیازهایشان مثل آب و برق و نان در تنگنا و بدون چاره‌اند.
ولی این خامنه‌ای است که به‌دست مردم و جوانان شورشی بیچاره و جارو خواهد شد.

در این‌جا می‌خواهم به‌ نسل شورشگر ایران به دختران و پسرانم در سراسر میهن، صدای من برسد که مبادا، مبادا یک روز و یک ساعت قلب‌تان از درد و اندوه مردم محروم‌تان خالی شود. از کنار زنی با دو بچه کوچک که به چادرش آویزان‌اند و برای فروش کوپن ناچیز سهمیه خود به‌ خیابان آمده است، ساده نگذرید. از کنار خودسوزی آن معلم و مالباخته جان به لب رسیده و اعتراض کشاورزان کارد به‌استخوان‌رسیده بی‌تفاوت عبور نکنید.
از کنار هزاران کودکی که در تهران هر روز ۱۲ساعت در آلوده‌ترین محیط‌ها در حال زباله‌گردی‌اند و اغلب محل زندگی و خواب‌شان نیز همان جاست، بی‌اعتنا نگذرید. مسئولیت نجات و آزادی همه آن‌ها برعهده شماست.

کانون‌های شورشی

راه‌حل و تنها راه‌حل، سرنگونی رژیم تبهکار آخوندهاست. ما برای به‌دست آوردن آزادی، به‌اتفاق و تصادف یا معجزه‌یی که اختناق را درهم بشکند، امید نبسته‌ایم. کارزار سرنگونی بنایی است که ما آن را با رنج‌ها و خون‌دل‌های بسیار می‌سازیم. استراتژی این مقاومت مبتنی بر ماهیت و سیاست رژیم است.
این استراتژی که خیزش عظیم آبان ۹۸ دائره‌المعارف آن است، پاسخ به‌یک فاشیسم دینی است که تا لحظه آخر از سرکوب دست بر نمی‌دارد.
ما مسیر خود و اصول خود را از همان اصولی استخراج کرده‌ایم که بر شرایط جامعه حاکم است. ما همان راهی را روشن و تابان کرده‌ایم که جامعه ستمزده مشتاق پیمودن آن است.
آری این ارتش گرسنگان و بیکاران و بی‌شماران است که چیزی برای از دست‌دادن ندارند. و ازاین جاست که ارتش بزرگ آزادی برمی‌خیزد.

ظلمت‌کده را دوباره روشن سازیم
ویرانه وطن دوباره گلشن سازیم
این میهن زخم خورده را باردگر
آزاد زقید و بند‌ِ دشمن سازیم

با چنین اشتیاق و عطشی به آزادی است که می‌گوییم:‌ راه و راه حل در همین مقاومت است. کانون‌های شورشی و رهروان مصمم این راه حاضرند، پل پیروزی به سوی آینده را می‌سازند و آزادی را از آن مردم ایران خواهند کرد.
سلام برآزادی
سلام بر مردم ایران
درود بر همه شما

Share