همانطور که میدانیم رقابت انتخابات ریاستجمهوری در رژیم آغاز گردیده و فعالیتهای کاندیداهای رد شده از فیلتر شورای نگهبان از خیل بیش از 1900 ثبت نام کننده، شروع شده است. کاندیداها از جناح های مختلف
آخوند رئیسی و قالیباف از جناح اصولگرا و آخوند روحانی و جهانگیری از جناح بهاصطلاح اصلاحطلب و میرسلیم از مؤتلفه و و هاشمی طبا از کارگزاران حضور دارند که در حال حاضر درگیری و رقابت اصلی بین دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا میباشد. اولین مناظره تلویزیونی کاندیداها تصویری از شکست و بنبست تاریخی رژیم بود و کاندیداها بهطور بیسابقهیی به افشاگری علیه هم پرداختند. به واسطه همین افشاگریها این نمایش مورد توجه همگان قرار گرفت و در خبرهای ایران و جهان به این افشاگریها پرداخته شده است. آخوند رئیسی به واسطه ارتباط مستقیم با قتلعام مبارزین و مجاهدین در سال 67 و پاسدار قالیباف نیز بواسطه نقش مستقیم در سرکوب دانشجویان در قیام 88 مورد تنفر عامه مردم میباشند. و از طرفی وابستگی آنها به جناح
ولایت فقیه که همواره در سرکوب و اختناق و همچنین در ایجاد فضای رعب و وحشت پیشقدم بودهاند بهطور مضاعف در بین عامه مردم، مورد انزجار میباشند. جناح اصلاحطلب هم سالهاست که با ماهی گیری از آب گلآلود سعی دارند موج سواری کرده با سر دادن شعارهای عامه پسند و البته کاملاً پوشالی و دروغین، آرای بیشتری را کسب کنند. در چنین شرایطی، این مسأله در هر انتخاباتی مطرح میگردد که بهتر است بین بد و بدتر، گزینه بد را انتخاب کنیم و اینکه این عقیده که آخوند روحانی در مقابل رقبای او که بهشدت مورد انزجار و نفرت عمومی هستند، انتخاب بهتری است. آیا به واقع جناح اصلاح طلب، روحانی، جهانگیری و حتی خاتمی در رژیم آخوندی با مرتجعینی مانند رئیسی، قالیباف مصباح یزدی و بقیه اراذل و اوباش فرقی دارند؟ شاید جواب این سؤال با جواب دادن به سؤالات بعدی بهدست بیاید. آیا وضعیت معیشتی مردم تفاوتی در دوران 8سال ریاستجمهوری خاتمی با دوران ریاستجمهوری پاسدار احمدینژاد و بالاخره با دوران روحانی داشت؟ آیا تغییر محسوسی در سیاستهای کلی رژیم در تمامی این دوران به چشم میخورد؟ آیا در تمامی این دوران رشد صعودی دزدی و غارت و چپاولگری کاهش یافت؟ آیا دخالتهای رژیم در کشورهای منطقه و صدور تروریسم در سراسر دنیا و بالاخص در منطقه در هیچ دورهای نسبت به قبل تفاوت کرد و یا اصولاً اینگونه مقولات در حوزه اختیارات ریاست جمهور و فرد انتخاب شده است؟ آیا در هیچ دورهای از میزان اختناق، دستگیری، شکنجه و اعدام کاسته شده است؟
و دهها سؤال مشابه که پاسخ همه منفی است و میتوان گفت صرفنظر از اینکه افعی هرگز و تحت هیچ شرایطی کبوتر نمیزاید، سیاستهای کلی رژیم با تغییر ریاستجمهوری تغییر نمیکند و رژیم این را بهخوبی میداند.
در انتخابات پیشین بعد از «انتخاب» روحانی خامنهای جنایتکار به صحنه آمد و بدون توجه به نتیجه انتخابات بر این نکته تأکید کرد که آرای ریخته شده به صندوق ها، تأیید جمهوری اسلامی بوده و تلاش کرد از این طریق مشروعیت نظام خود را بهدست آورد. البته همواره رژیم در تمامی این دوران با انواع و اقسام تقلبها (مانند: ایجاد ضریب مشخص برای افزایش و چندبرابر کردن آرا، استفاده از شناسنامه افراد فوت شده و شناسنامههای بی صا حبی که در جریان درگیریهای جناحی مورد افشاگری قرار گرفته…)، تعداد رأی دهندگان را چند برابر نشان داد.
در نهایت بایستی خاطرنشان کرد که همه کاندیداها از تمامی جناحها سابقه ننگینی در سرکوب، دستگیری و شکنجه و اعدام در کارنامه خود دارند. هنوز فراموش نکردهایم که آخوند شیاد محمد خاتمی پس از به هلاکت رسیدن لاجوردی جلاد چگونه با تمجید از او چهره واقعی خود را به نمایش گذاشت و گفت لاجوردی پیشانی نظام بود…
در رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه تفاوتی بین جناح های چپ و راست و بد و بدتر وجود ندارد. تنها رأی مردم ایران سرنگونی تمام و کمال این رژیم با تمام دستجات رنگین و ننگینش است. دیر نیست که رأی واقعی مردم قهرمان ایران که همانا سرنگونی است تحقق می یابد و ایران این زیباترین وطن از شر وجود چنین وحوشی خلاص میشوند.