خامنه‌ای، بلوف یا زمینه چینی برای..

Share

روز سه‌شنبه 29تیر 95 مدیر عامل پیشین بانک ملت و معاون بین‌الملل وی دستگیر شدند20167911166872823551.
برگرفته از مقالات سایت سازمان مجاهدین خلق
این خبر، در همین حد می‌تواند یک خبر ساده و پیش پا افتاده باشد که هیچ ویژگی مهمی نسبت به دیگر بازداشت‌های درون رژیم و درگیریهای باندی آن ندارد.

اما چند نکته در محتوای این خبر وجود دارد که به آن معنای خاصی می‌دهد.
اولا بازداشت علی رستگار سرخه‌ای مدیر عامل پیشین بانک ملت گر چه با تأخیر بسیار اما به علل مالی صورت گرفته، وی در شمار آن دسته از مدیران دولتی و بانکی بوده که در جریان افشای حقوق‌های نجومی اسم و میزان فیش حقوقی‌اش افشا‌ شده بود.

ثانیا بازداشت وی نه توسط نیروی انتظامی، بلکه توسط اطلاعات سپاه پاسداران انجام شده! (چه ربطی به سپاه دارد؟)

ثالثا حکم بازداشت را نه نهادهای اطلاعاتی رژیم، بلکه همان قوه قضاییه‌یی صادر کرده که _طبق قوانین خودشان_ ضابط رسمی و اعلام شده‌اش نیروی انتظامی است و نه سپاه پاسداران!

رابعا این آقای سرخه‌ای همان کسی است که بنا‌ به توصیه و سفارش حسین فریدون، برادر آخوند روحانی رئیس‌جمهور نظام، پست ریاست و مدیر کلی گرفته، در حالی‌که پیشاپیش معلوم بوده که پرونده‌اش سیاه است و سابقه‌دار محسوب می‌شود! (حالا کدام یک از عناصر این رژیم سابقه‌دار و سیاهکار نیستند، بماند!).

این گونه دور زدن نهادهای مسؤل نظام توسط خود نظام و پیش چشم ملت، آن هم با حکم رسمی قضاییه را شاید برخی‌ها به دهن کجی باند خامنه‌ای به باند رفسنجانی – روحانی تلقی کنند، چیزی که بعید نیست.

اما همین دهن کجی و ”تو سری“ می‌تواند شروع دخالت خامنه‌ای در ریز و درشت کار دولت باشد. امری که در صورت استمرار می‌تواند به برخوردهای جدی‌تر و سرریز کردن دعوا به کف خیابانها بکشد! چیزی که هر دو باند، به‌ویژه خامنه‌ای از آن به‌شدت وحشت دارد.

اما از سوی دیگر اگر این دهن کجی در همین حد تمام شود، بیشتر از آن‌که نماد قدرقدرتی خامنه‌ای باشد به نماد بی‌عرضگی ”حضرت آقا “ تبدیل می‌شود! که اینهم عواقب خاص خودش را دارد.

پس باید به احتمال‌های دیگری فکر کرد و این‌که بالاخره هدف خامنه‌ای و باندش از این مانور و دستگیری چنین فرد مشخصی چه بوده؟

شاید این، یک گروگان‌ گیری ساده، پشت در خانه روحانی و برادر فاسدش باشد.

یا شاید بیشتر از همه اینها، این دستگیری، مقدمه و زمینه‌یی باشد برای تشکیل پرونده برای خود آخوند روحانی تا وی را از شرکت در انتخابات آتی باز دارد یا حتی لغو صلاحیت کند!

البته فراموش نکنیم که دزدها و جنایتکاران، زبان همدیگر را خیلی خوب می‌فهمند و تا همین الآن هم برای آن یکی باند مشخص شده که این یکی باند هدفش از این بازداشت و سایر دستگیریها چیست و چه بوده است؟

به هر حال انتخابات ریاست‌جمهوری نظام در راه است و رژیم چه خط بازداشت نفرات آن یکی باند را ادامه بدهد یا به خانه‌نشین کردنشان اقدام کند، یا… .
به هر حال بعید است خامنه‌ای با این همه آشفتگی و شیر توشیری دستگاهش توان یک پایه کردن نظامش را داشته باشد، به‌ویژه که روز به روز تحمل مردم هم کمتر و کمتر می‌شود و با هرجرقه‌یی تهدید خیابانی شدن مخالفتها و سرریز کردن نعمات آن به کف خیابانها بیشتر از قبل می‌گردد، چه الآن و چه در ایام انتخابات در بهار آینده!

اما نکته مهمتر آنجاست که بحران درونی نظام در مناسباتش با مردم به نقطه‌ای رسیده که:
با روحانی یا بی‌روحانی،
با اصلاحاتچی یا بدون آنها،
وحتی با ریزشی‌های نظام یا بدون آنها،
جز بحرانهای هرچه بیشتر، هیچ نور امیدی در افق آینده‌اش دیده نمی‌شود.

Share