خوشه چین – استاد غلامحسین بنان

Share


من که فرزند اين سرزمينم در پي توشه اي خوشه چينم

شادم از پيشه ي خوشه چيني رمز شادي بخوان از جبينم

قلب ما بود مملو از شادي بي پايان سعي ما بود بهر آبادي اين سامان
خوشه چين کجا اشک محنت به دامن ريزد

خوشه چين کجا دست حسرت زند بر دامان
اي خوشا پس از لحظه اي چند آرميدن

همره دلبران خوشه چيدن
از شعف گهي همچو بلبل نغمه خواندن

گه از اينسو به آنسو دويدن بر پا بود جشن انگور اي افسونگر نغمه پرداز
در کشور سبزه وگل با شور وشعف نغمه کن ساز

قلب ما بود مملو از شادي بي پايان

سعي ما بود بهر آبادي اين سامان

خوشه چين کجا اشک محنت به دامن ريزد

خوشه چين کجا دست حسرت زند بر دامان

Share