
بيش از سه دهه ازآغاز مقاومت سراسری دربرابر خمینی و رژیم بازمانده از او میگذرد، سیوپنج سال پر از تحول، پراز تلاطم انقلابی اکنون پیش روی ماست. وقتی به کارنامه موضعگیریهای مجاهدین طی ۵/۲سال پساز انقلاب ضدسلطنتی نگاه میکنیم، این امکان را پیدا میکنیم که حقانیت و درخشش آن موضعگیریها را بهتر لمس کنیم.
واقعیت این است که در منطق پوزیتیویستی محض که نگرشهای غیرانقلابی و سیاستهای استمالتجویانه، آنگونه بهمسائل مینگرد، اصلاً نبایستی مجاهدین تاکنون در صحنه سیاسی ایران باقی میماندند. دلیلش روشن است؛ بهخاطر سختی شرایطی که درآن بهسر بردهاند، بهخاطر سرکوبی بیسابقه، بهخاطر تفتیشعقاید و نسلکشی بیرحمانهیی که درمورد آنها اعمال شده، آنها قاعدتا نمیبایستی حتی چنین تأثیرگذاری سیاسی تعیینکنندهیی میداشتند. چراکه حتی نامشان هم در ایران ممنوع بوده، ماهیت رابطهشان با کشورها و قدرتهای خارجی هم که امتیازی بهآنها نمیداده وبه هیچ نیرو و کشور و قدرتی هم که وابسته نبودهاند و هیچ کمک خارجی هم دریافت نکردهاند. آنها جز حمایت معنوی و سیاسی نیروهای دموکراتیک و مردم سایر کشورها، نهتنها متحد خارجی دیگری نداشتهاند، بلکه جریانوار، موضوع تلاش جهت معامله و وجهالمصالحهشدن برای نجات رژیم از سرنوشت مقدرش بودهاند!
پس راستی حقیقت چیست و چرا خط و سیاست مجاهدین دربرابر رژیمخمینی ازآغاز تاکنون، راه را شکافته و بدون کمترین اعوجاج سیاسی و استراتژیک پیش رفته و امروز بیشاز همیشه میدرخشد؟!
چرا خط و استراتژی اصلاح رژیمخمینی و تغییر آن از درون و سیاست استمالت از این رژیم با همه حمایت بینالمللی و مادی نیرومندی که داشته هربار شکست خورده است؟!
حقیقتی که امروز از فراز ربع قرن مبارزه شورانگیز تاریخی و سیاسی مجاهدین میدرخشد، این است که مجاهدین، تمامی شانسها و امکانهای تغییر و تحول و امیدهای اصلاح یا عقبنشاندن خمینی و رژیمش را درطول دوسالونیم مبارزه سیاسیشان تجربه کردهاند. درخلال این تجربه که بهای گزافی از رنج و خون مجاهدخلق را بهخود اختصاص داده، ازسویی تمامی پتانسیلهای مفروض تغییر و تحول درونی رژیم به آزمایش عملی گذاشته شده و ازسوی دیگر مجاهدین به شناختی خللناپذیر و عمیق نسبت بهماهیت، ساختار و ظرفیتهای متصور این رژیم ضدتاریخی رسیدهاند؛ شناختی که مبنا و منشأ تحلیلها و موضعگیریهای محکم و استوار و بهغایت اصولی آنان را تشکیل میدهد. و این سرمایهیی است که هیچکس جز مجاهدین دراختیار نداشته و ندارد. بههمینجهت، برخی از ناظران و محققان بیطرف سیاسی (درخارج مجاهدین) که از روزهای انقلاب ضدسلطنتی، شاهد رویارویی مجاهدین و رژیمخمینی بودهاند، از دوران مبارزه سیاسی مجاهدین با خمینی، بهعنوان شاهکار بینظیر سیاسی نام برده و عملیات سیاسی بسیار هوشیارانه و درعینحال انقلابی مجاهدین را بسا و بسا فراتر و پیچیدهتراز عملیات نظامی بسیار چشمگیر آنها علیه رژیم ارزیابی کردهاند. واقعیت این است که 5/2سال مبارزه سیاسی افشاگرانه مجاهدین و سرفصل پایانی آن یعنی 30خرداد، سرمایه نفیس و زیربنای تعیینکنندهیی بود که بنای مقاومت استوار و ماندگار و خطوط بهغایت اصولی و بیاعوجاج مجاهدین از آن بهره برده است.
در زیر، کرونولوژی کوتاهی را البته تنها با اکتفا به عناوین و سرخطهای اصلی، مرور میکنیم که مسیر رویدادها و موضعگیریهایی دوران 2/5ساله تا سرفصل 30خرداد را نشان میدهد. تردید نیست که درآئینه موضعگیریهای مجاهدین، واقعیت خطوط سازمان را هرچه روشنتر و شفافتر خواهیم یافت.
https://event.mojahedin.org/i/