زنان خط‌شکن (۱)چهل سال خیانت و جنایت آخوندها به مناسبت هشتم مارس

Share

زنان خط شكن

جنبش زنان در ایران یک ویژگی منحصر به‌فرد دارد که در دیگر جنبش‌های همانندش در سایر نقاط جهان کمتر دیده می‌شود.

آن ویژگی چیست؟

جنبش معاصر زنان ایران از صدر مشروطه تاکنون به جای متمرکز شدن روی مسائل و مشکلات «حقوقی» و «موردی» زنان در امر برابری، مستقیماًً به سراغ معضل اصلی زنان یعنی حق حاکمیت ملی و استقرار آزادی و دموکراسی در ایران رفته است.

زنان ایرانی اولین گام در راه احقاق حقوقشان و تحقق برابری را پایان دادن به دیکتاتوری و وابستگی و برقرای دموکراسی و استقلال در ایران دانسته‌اند.

هدفی که تحصیل آن، راه را برای حل سایر مشکلات و مسایل جنبش زنان نیز باز می‌کند.

مقدمه

زنان خط‌شکن زنانی هستند که در مسیر رهایی بسی سد‌های تاریخی، اجتماعی، نظری و عملی را درهم شکستند. زنانی که از شکست خوردن و حتی مرگ و نابودی نهراسیدند، پا پیش گذاشتند و راهی نو گشودند. راهی که پس از آنان نه تنها زنان که بسیاری مردان نیز در آن گام نهادند. زنانی که تمامی انگاره‌های غلط و استثماری جنسیتی، طبقاتی، قومی، عقیدتی و… را با تکیه به گوهر انسانی خویش به چالش کشیدند و جهان و زندگی ما را دیگرگون کردند. زنانی که از دیوار بلند و تیغ‌آجین «نمی‌توان و نباید» گذشتند. زنانی بسیار که جز اندکی از آنان، حتی نامی هم از خود باقی ننهادند. زنانی که آگاهانه در میدان مین، اسب‌ آرزو تاختند و شگفتا که جاودانه شدند.

زنان خط‌شکن، بسی «تابو»ها شکستند تا مقام انسانی خویش را اثبات کنند

زنان خط‌شکن، بسی «تابو»ها شکستند تا مقام انسانی خویش را اثبات کنند!

سرکوب‌ انجمنهای زنان و نشریاتشان توسط رضاشاه و سپس آخوندها را نیز باید در این دستگاه دید.

کما این‌که نمایشاتی از قبیل کشف حجاب و… توسط پهلوی‌ها نیز هرگز نتوانست زنان مبارز ایران را فریب بدهد و این زنان پیشتاز به‌خوبی تشخیص دادند که این بازی‌ها مابه‌ازای سرکوب کردن همان «ایده والا»یی بود که برقراری آزادی و دموکراسی را در ایران هدف خود قرار داده بود.

زنان مجاهد و فدایی درگیر در مبارزه مسلحانه با دیکتاتوری‌ شاه و شیخ، شاهدان اصلی این ماجرا هستند.

نگاهی به اهداف و مبارزات زنان و انجمنهای آنان از صدر مشروطه تا دوران دیکتاتوری سلطنتی تا امروز گواه روشن این مدعاست.

این نوشته نگاهی است از این زاویه به جنبش زنان ایران.

چند عکس فوری

عکس‌ها بسیارند، عکس‌های زنان اندیشمند، زنان هنرمند، ورزشکار، قهرمانان پرآوازه میدانهای نبرد و بیشمار زنان گمنامی که حتی نزدیک‌ترین یارانشان نیز ندانست که آنان کیستند؟! مانند رزم‌آور زنان جنبش مشروطه که در لباس مردان جنگیدند و هیچ یاد و حتی نامی نیز از خویش باقی نگذاشتند!

قهرمانانی بس سخاوتمند به بلندای کوه و افتاده و بی‌نام چون غباری در باد.

تصویر رزمنده زنانی یونیفرم‌پوش که با تانکهای خود به‌پیش‌ می‌تازند.

زنان پارتیزانی که بار سنگین‌ترین نبردهای چریک شهری را به‌ دوش کشیدند.

زنانی که با دو دیکتاتوری سلطنتی و آخوندی جنگیدند و طرحی نو در فلک اجتماعی ایران درافکندند.

جنگاور زنانی فرهیخته که بر ابتذال شاه و ارتجاع شیخ شوریدند.

زنانی که با حضور خود در صف مقدم نبرد، گره از ناگشودنی‌ترین مسایل جهان علم و دنیای اندیشه و ‌پیکار گشودند.

تصویر زنی که سلام نظامی می‌دهد.

زنی که با مشتی گره‌کرده از میان آتش و دود، برآمده و قیام را در کف خیابان‌ها مدیریت می‌کند.

زنی که با شعارهایش، افق آینده قیام را در گرگ و میش گازاشک‌آور و غریو انفجار نارنجک مزدوران نشان می‌دهد: اطلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا!‍

و باز هم عکسی دیگر!

زنی که گریبان مزدوران نیروی انتظامی را گرفته و آنها را به پیوستن به جبهه مردم فرامی‌خواند تا بگویند «مرگ بر خامنه‌ای»!

زن کارگری که با سادگی و صلابتی تمام رو به مردان می‌گوید: «ما اومدیم! بیایید دیگه پس چرا وایستادید»؟

و بی‌شمار زنانی که در هیات یکانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران، در هزارتوی کوچه‌ها و مارپیچ تپه‌ماهورهای میهن، آیین‌های نظامی به‌جا می‌آورند و خونی گرم در رگ‌های جامعه خویش تزریق می‌کنند.

زنانی که نماد‌های دیکتاتور را در گوشه و کنار شهر به آتش می‌کشند و با آرامش و صلابتی درخور یک فرمانده، صحنه را ترک می‌کنند.

تاریخ ایران، کما این‌که تاریخ جهان آکنده از دلاوریها، پیشتاز‌ی‌ها و راهگشایی‌های زنان قهرمانی است که اینک حتی اسمشان هم در حافظه تاریخ باقی نمانده است.

چه بسیار زنانی که در مقابله با ارتجاع، دیکتاتوری و استعمار:

پیشاپیش مردان دویدند، نبرد کردند، آموزش دادند، نیروی پارتیزان تشکیل دادند، ملتی را از گردنه‌های صعب مبارزه به سلامت عبور دادند،

پیشوای فکری مردم شدند،

انقلاب‌هایی را رهبری کردند و… بعد در تاریکی تاریخ مردسالار ناپدید شدند…

زنان پیشتاز ایران‌زمین دیربازیست که برای آزادی و برابری پیکار می‌کنند

گرچه که بسیاری‌شان سرانجام در گمنامی به پایان عمر خویش رسیدند.

اما اکنون، به کمک همگانی‌شدن ارتباطات، یاد بسیاری از آنان دوباره زنده شده است.

پیشنیه زنان خط‌شکن

این نوشته، تصویری است کوچک از تلاش بزرگ و تاریخی زنانی که در پی یکصدوبیست سال مبارزه اینک کمر به نابودی فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران بسته‌اند.

زنانی که بر تاریخچه‌ای سرشار از مبارزات خواهران پیش‌کسوتشان تکیه دارند.

زنان انقلاب مشروطه

دختران زینب‌ پاشا و بی‌بی‌مریم بختیاری

زنانی که در تاریک‌ترین لحظات تاریخ ایران، راه مبارزه با دیکتاتوری سلطنتی را گشودند

زنان مجاهد و فدایی دهه ۵۰

زنان انقلاب ضدسلطنتی

زنان انقلاب ۵۷

دختران میلیشیای دهه ۶۰

رزمنده زنان مجاهد ارتش آزادیبخش ملی ایران

زنان قیام دی

زنان پیشتازی که نسل‌اندرنسل جنگیدند، راه باز کردند، بسیاری خطوط قرمز دشمن را درهم‌شکستند تا امروز که در قیام بزرگ مردم ایران، در حال ورق زدن تاریخ این مملکت و در افکندن طرحی نو هستند.

تابلوی اول (زینب پاشا)

روزنامهٔ حبل‌المتین در جریان اخبار انقلاب مشروطه ایران، از شهادت ۲۰زن مسلح در لباس مردانه در نبردهای مشروطه‌خواهان تبریز خبر داده و نوشته بود: در میان آن شیرزنان مبارز، از دختران ۱۳ساله تا زنان کهنسال ۶۰ساله دیده می‌شد. زینب پاشا فرمانده چنین زنانی بود. دلاور زنی در سایه سردار ملی ستارخان.

او روزی در بازار تبریز ظاهر شد و بانگ زد:

«اگر شما مردان جرأت ندارید جزای ستم‌پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر می‌ترسید که دست دزدان و غارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، در کنج خانه بنشینید! ما به جای شما با ستمکاران می‌جنگیم».

زمانی که قحطی شدید و احتکار غله در تبریز بیداد می‌کرد و مجتهد اول تبریز نزدیک به ۷۰هزار خروار گندم در خانهٔ خود پنهان کرده بود، در یکی از روزهای این قحطی، به ناگاه حدود ۳هزار زن چوب به‌دست، به رهبری زینب پاشا، در بازارها به راه افتادند و شورشی عظیم پدید آوردند. در آن‌ روز ۵زن و یک مرد به‌ شهادت رسیدند.

فردای همان روز، تظاهرات از سر گرفته شد. این بار ۳زن شهید و چند مرد زخمی شدند. شعار«نان» به شعار سیاسی روز تبدیل شد و به‌سرعت بر ضد سلطنت قاجار بر سر زبانها افتاد. به این ترتیب، با راهگشایی درخشان زینب، جنبشی بزرگ در تبریز پدیدار شد.

Share