رژیم آخوندی بر سر دوراهی

Share
تغییر دوران و افزایش شقه و شکاف در رأس رژیم

مخمصة ناشی از تشدید فشارهای خارجی و تنگناهای داخلی، هر دو باند رژیم را به تقلا و تکاپو برای یافتن راه گریزی از این وضعیت انداخته است. حرفها و مواضع باندهای رژیم اگر ‌چه در ظاهر متضاد است، اما در ریشه از یک واقعیت واحد ناشی می‌شود و آن عملکرد 38ساله این رژیم است.

در عرصه داخلی، فساد، رانت‌خواری، چپاولگری افسارگسیخته که زیر سایه اختناق مطلق و سرکوب هر صدای مخالف، امکان‌پذیر شده؛ زمینه‌های یک سونامی مهیب اجتماعی را فراهم آورده که پیش‌لرزه‌ها و غرشهای آن زمین را زیر پای حاکمان عمامه‌دار به لرزه در آورده و آنان را به تکرار هشدارهای وحشت‌آلود به سایر «کشتی نشینان» کشتی حاکمیت واداشته است. (1)

فشارهای خارجی، خود را به‌صورت انزوای فزاینده منطقه‌یی و بین‌المللی رژیم و شکل‌گیری یک جبهه و ائتلاف گسترده و قدرتمند منطقه‌یی در برابر رژیم نشان می‌دهد. انزوای بین‌المللی عمدتاً با وجه اقتصادی و اعمال تحریمهای جدید بارز می‌گردد. (2) در همین رابطه، رئیس‌جمهور آمریکا نیز از «اعمال تحریمهای تازه‌ علیه نهادهایی که برنامه موشکهای بالستیک رژیم ایران را حمایت می‌کنند» سخن گفت. (3)

کنفرانس مونیخ شاخصی از این انزوای بی‌سابقه منطقه‌یی و بین‌المللی بود كه آخوندهای حاكم را به وحشت انداخت:
«باید بفهمیم چرا در این مرحله، این همه تنش با ایران افزایش یافته و می‌خواهند جا بزنند که ایران دشمن همه است. شرکت کنندگان در کنفرانس مونیخ به‌گونه‌یی خارج شدند که گویی ایران خطرناکترین دشمن است که امنیت جهان را تهدید می‌کند». (4)

شرایط انفجاری داخلی از یک سو و بحرانهای بین‌المللی گریبانگیر رژیم از سوی دیگر رژیم آخوندی را سخت دچار وحشت کرده و آنها را برای یافتن راه چاره به تلاطم انداخته است‌:
هر یک از دو باند حاکم، راه گریز جداگانه‌یی را برای خروج از این وضعیت پرمخاطره و وحشت‌افزا، پیشنهاد می‌کند:
”دلواپسان“ باندخامنه‌ای، برای مقابله با بحران اقتصادی و اجتماعی «جدی و کمرشکن» موجود، « انقلابیگری» را «شرط لازم کارآمدی و حل مشکلات» عنوان می‌کنند. روشن است که معنی « انقلابیگری» در فرهنگ لغت فاشیسم دینی حاکم، چیزی جز صدور تروریسم و جنگ‌افروزی در منطقه و جهان نیست و خودشان نیز آن را پنهان نمی‌کنند. (5)

اما باند روحانی چاره را در راه آمدن با قدرتهای بزرگ و سر خم کردن در برابر آنها برای از سر گذراندن این موج سهمگین می‌دانند: «نیاز داریم تا از سیاست خارجی تدافعی به سیاست خارجی اقتصادی منتقل شویم. مدیریت کارآمد کشور بدون ارتباطات گسترده، با قدرتهای میانی امکان‌پذیر نیست. خود را از صفحه اول روزنامه‌های جهان خارج کنیم… آیا می‌توان به‌گونه‌یی محاسبه کرد تا سیاست خارجی از مدار حساسیتهای قدرتهای بزرگ رها شود تا انرژی خود را صرف توسعه کند؟». (6)

«ضرورت توجه به دیپلوماسی عمومی در سیاست خارجی، امیدوارم خیلیها متوجه شوند که دوران سخت‌افزاری به پایان رسیده و وارد دوران نرم‌افزاری شده‌ایم. در نظام هنوز هم برخی به‌این‌که جایگاه دیپلوماسی عمومی تا چه اندازه اهمیت دارد، قانع نشده‎اند. نیاز است تا در حال حاضر دیپلوماسی عمومی را پیش برد؛ زیرا حتی تبلیغات هم دیگر کارایی سابق خود را از دست داده…» (7)

به این ترتیب دو راه گریز کاملاً متضاد در برابر هم یا به عبارت دیگر در برابر خامنه‌ای قرار گرفته است. اما خامنه‌ای هم‌چنان در حالت تردید و بلاتکلیفی بین این دو راه، گاهی علائمی حاکی از تمایلش به این راه و گاهی نشانه‌هایی از گرایشش به راه دیگر را از طریق وابستگان و نزدیکانش، بروز می‌دهد. شاخص این تردید را در به صحنه آوردن آخوند رئیسی، به‌عنوان کاندیدای مورد نظر خامنه‌ای، می‌توان دید. در حالی که باند خامنه‌ای در «کنگره اصول‌گرایان» (در روز 5اسفند) دورخیز کرده بود رئیسی را در صدر کاندیداهای خود معرفی کند و او را به‌اصطلاح جا بیندازد؛ اما او در این کنگره حاضر نشد و در مورد کاندیداتوری خود ”لیت و لعل“ کرد که انعکاس تردید اربابش خامنه‌ای است.

اما مسأله این است که روی کار آوردن آخوند رئیسی اولاً مستلزم تلاش برای تخریب بیش از پیش روحانی است تا کمتر نیاز به ”مهندسی“ انتخابات باشد، چرا که به نظر می‌رسد خامنه‌ای درس88 را به خوبی فراگرفته و به مرز سرخ حذف روحانی از طریق شورای نگهبان یا حذف به شیوه ”مهندسی“ (تقلب در قاعده‌ها بازی) نزدیک نخواهد شد. بنابراین تکیه بر ”تخریب“ روحانی از اولویت و ضرورت بیشتری برخوردار می‌شود؛ زیرا اگر روحانی باز هم از صندوق دربیاید، مطلوب خامنه‌ای آن است که در دور دوم با یک روحانی گوش و دم کنده و تا حد ممکن تضعیف شده، طرف باشد.

البته این به‌اصطلاح راهکار، جنگ و بحران درونی رژیم را به ابعادی بی‌سابقه ارتقا می‌دهد و رژیم را در برابر بحرانهای موجود آسیب‌پذیرتر می‌کند. (8) اما واقعیت مهمتر آن است که این هر دو راه، یکی از طریق رویارویی با قدرتهای منطقه‌یی و جهانی و دیگری از طریق عقب‌نشینی استراتژیک از سوریه و عراق و یمن، به یک نتیجه ل مقصد می‌انجامند؛ سرنگونی و نابودی نظام .

Share