Share

قتل عام ـ کشتار دانشگاهیان

سطح فرهنگ، موقعیت و تحصیلات زندانیان سیاسی، همیشه یکی از عوامل کینه‌کشی، قیاس و حسادت پاسداران زندان بود. چون مشتی لُمپنِ بی‌شعور و بی‌آبرو، با انبوه عقده‌های سیاسی و اجتماعی یهو روبه‌رو شدن با آگاه‌ترین انسانها و ناب‌ترین عواطف انسانی تو زندون. حاج داود رحمانی _جلاد قزلحصار_ وقتی با دانشجو، مهندس یا دکتر روبه‌رو می‌شد ول کن نبود. حتی از اونایی که عینک داشتن متنفر بود. می‌گفت ازاون عینکت معلومه هم جنبشی هستی هم کتابخون، هم سرمایه‌دار، هم عامل استکبار…

دانشجو بودن و داشتن تحصیلات عالی از نظر زندانبان و پاسدار و حاکم شرع! گناه بود. می‌گفتن ما حریف بچه مدرسه‌ایها نمی‌شیم کسی که دانشجو یا دکتر یا مهندسه نفاق تو وجودش رسوخ کرده و… تنها راهش سینه دیواره. از فرط حسادت و رذالت، چشم دیدن هیچ کدوم از دانشجوهارو نداشتن. این کینه و دشمنی تو بند زنان به‌علت پایه‌های ایدئولوژیک و تفکرات پوسیده زن‌ستیز و مردسالار به مراتب بیشتر بود. حتی زنان پاسدار هم به‌علت حسادت و حقارت‌های اجتماعی و… نمی‌تونستن با این واقعیت کنار بیان.

یکی از خواهران مجاهد نوشته: وقتی یکی از زنان پاسدار به نام نادری درِ سلول رو باز کرد و با دختر مجاهدی که دانشجوی پزشکی بود روبه‌رو شد، بی‌مقدمه گفت: یعنی تو دانشگاه می‌رفتی؟ چطور خانوادت گذاشتن درس بخونی؟ حالا می‌خواهی بگی بیشتر از ما می‌دونی؟. بعد هم بهانه‌یی و کابل و…

تو جریان قتل‌عام 67 هم روی دانشجویان خیلی حساس بودن. به همین علت بسیاری از شهیدان‌رو دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهها تشکیل می‌دادن.. مثلاً:
دکتر محسن مهرانی، دکتر منصور پایدار، دکتر طبیبی نژاد، دکتر شورانگیز، مهندس فضیلت علامه، مهندس افسانه شیرمحمدی، دکتر فرزین نصرتی، محسن فغفور مغربی، دکتر مقصود و منصور حریری، دکتر علی درودی، محمود احمدیانی، مهرداد اردبیلی، محمد جنگ زاده، محسن وزین، محمد کرامتی، روشن بلبلیان، ابوالقاسم ارژنگی، محسن بهرامی، عباس پورساحلی… در کینه‌های کور پاسداران سریع روانه قتلگاه و قتل‌عام شدن…

البته جرم اصلی همون کلمه ممنوعه _مجاهد_ بود اما مدرک تحصیلی، [به قول ناصریان] ویزای عبور به راهرو مرگ…

قتل‌عام ـ کشتار دانشگاهیان در جریان قتل‌عام 67

نسرین فیضی در کتاب خاطراتش می‌نویسد:
اما اعدام خواهران و همرزمان دانشجویم اصلاً برایم تعجب‌آور نبود. قشر دانشجوی جامعه ایران، از بعد از انقلاب 22بهمن در صف اعدام بودند. با یورش پاسداران خمینی در انقلاب فرهنگی به دانشگاهها، حکم تصفیه و اخراج دانشجویان این کشور، همراه با بستن دانشگاهها، از طرف خمینی صادر شد. او دانشگاه را مرکز فساد و همه دانشجویان کشور را ضدانقلاب و محارب می‌نامید. با این طرز تلقی از دانشگاه، نفس دانشجو بودن، خودش یعنی محاربه با خدا و این با فرهنگ زن‌ستیز آخوندی، در مورد دختران دانشجو، ضریب می‌خورد. با منطق خمینی، دختر به دنیا آمده باشی، دانشجو باشی، مجاهدین هم انتخاب کرده باشی؛ دیگر واویلاست، چون این دختر، محکوم به سه بار اعدام است! شمشیر خونچکان خمینی ضدفرهنگ و ضدهنر، همه دانشجویان را در برگرفت. کما این‌که همه خواهران دانشجوی زندانی از سال 60، بر این باور بودند که آنها فقط به صرف دانشجو بودنشان، آزاد نخواهند شد.

قتل‌عام ـ‌ کشتار و قتل‌عام دانشجویان و دانشگاهیان

خواهران مجاهد و شیرزنان دلاوری چون شهدای مجاهد خلق:
‘فروزان عبدی’ دانشجوی رشته تربیت‌بدنی تهران و عضو تیم ملی والیبال زنان ایران، ‘راضیه آیت‌الله‌زاده شیرازی’ دانشجوی فیزیک، ‘نیره فتحعلیان’ و ‘عفت اسماعیلی’ دانشجوی تهران، ‘شورانگیز کریمی ‘ دانشجوی پزشکی، ‘پروین حائری’ دانشجوی فوق‌لیسانس زبان دانشگاه تهران، ‘سودابه منصوری’ دانشجوی تهران، ‘سودابه شهپر’ دانشجوی تهران، حوریه بهشتی تبار دارای دو فوق‌لیسانس و یک لیسانس از دانشگاههای تهران، ‘هما رادمنش’ دانشجوی تهران، ‘فضیلت علامه’ دانشجوی مهندسی الکترونیک، ‘مینا ازکیا’ دانشجوی تربیت معلم، ‘سیمین بهبهانی دهکردی’ و ‘زهرا شب زنده دار’، دانشجویان پزشکی مجتمع پزشکی طالقانی تهران، ‘اعظم طاقدره’ دانشجوی مهندسی شیمی علم و صنعت تهران، ‘مهین قربانی’ فیزیک دانشگاه تربیت معلم تهران، ‘مریم گلزاده غفوری’ و ‘فریبا عمومی’ دانشجویان ریاضی دانشگاه تهران، و دهها دانشجو و مهندس و پزشک و پرستار که با دفاع از آرمان آزادی جاودانه شدند…

 

 

Share