
5مهر 60 – اسناد افتخار
این طرحها و نقاشیها، بخش کوچکی از بیشمار تصاویر برای نشاندادن ماهیت دیکتاتوری است که به دفعات در رسانههای بینالمللی درج شده است.

خمینی روز دوازدهم بهمن ۱۳۵۷بر روی فرش خون و عواطف میلیونها مردم فرود آمد و تا مرتبت یک قدیس فرا رفت و درست ۹۶۹روز بعد یعنی دقیقاً روز ۵مهر ۱۳۶۰با شعار «مرگ بر خمینی» از سوی فرزندان پیشتاز همان مردمی که او به آرمانهایشان خیانت کرده بود، تا چاه ابلیس فرو کشیده شد.


او خیانت کرد و مردم هم با جلوداری مجاهدین بیتعارف او را از ماه به چاه انداختند . در حقیقت خمینی دو بار ره صد ساله را یک شبه پیمود. بار اول در گرگ و میش توهم تودهها و با سرقت رهبری انقلاب ضدسلطنتی و بار دوم وقتی که با خیانت به انقلاب مردم و خواستههایشان در حضیض بدنامی به لعنت ابدی مردم گرفتار شد.
5مهر ۶۰ – خمینی به چاه نشست

در روز 5مهر، مجاهدین با دادن فدیههای عظیم، تابو دیوی را که نام «امام» بر خود گذاشته بود، شکستند، شعار «مرگ بر خمینی» را به میان مردم بردند و با تثبیت مقاومتی سراسری، انقلاب را از نابودی نجات دادند. به یمن پاکبازی بینظیر مجاهدین در ۵مهر ۶۰تصویر کریهترین و خونریزترین دیکتاتور معاصر در چهره منحوس خمینی به مردم ایران نشان داده شد. کاری که در آن شرایط و در آن تعادلقوای داخلی و بینالمللی غیرممکن مینمود.
۵مهر ۶۰ – خلق حماسهیی ماندگار

۵مهر ۶۰ – پیام قشر پیشتاز
۵مهر ۶۰ – شدت سرکوب

۵مهر ۶۰ – اعتراف بالاترین کارگزاران نظام در طرحریزی سرکوب
«در نخستوزیری جلسه داشتیم. … در آن جلسه آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، محسن رضائی، بهعنوان فرمانده سپاه، بهزاد نبوی بهعنوان مشاور، من بهعنوان دادستان و چندنفر دیگر حضور داشتند… آقای مهدوی کنی گفت: «حالا دیگر مشکل میتوانیم با اینها (مجاهدین) برخورد کنیم» … شبانه رفتیم و این مسائل را با امام مطرح کردیم. امام فرمود: پیشنهاد شما چیست؟ من گفتم: اگر دولت دخالت نکند، ما مسأله را حل میکنیم، همه چیز درست میشود و امنیت به دست میآید… سرانجام امام به حاج احمدآقا گفت که جلسه فردا با حضور نخستوزیر و قوه قضاییه تشکیل بشود… احمدآقا آنجا گفت که نظر امام در مورد مسائل این است که فلانی (یعنی من) که دادستان کل انقلاب است، سیاست برخورد با اینها، رفتار و کیفیت کار را ایشان مشخص کند. دولت و شورای عالی قضایی هم دخالتی در امور نکنند. آنها هم گفتند باشد. این بود که ما بهدنبال برنامهریزی رفتیم…». (ماهنامهی حکومتی چشمانداز، شماره ۲۲- مهر و آبان ۱۳۸۲)
توطئهی کشتار و نابودی تمامی مجاهدین
«اگر اینها (مجاهدین) را دستگیر کردند… اینها محاکمهشان توی خیابان است. کشتن اینها واجب است نه جایز… همان شب که دو نفر پاسدار شهادت بدهند که آنها در درگیری بودند… کافی است و همان شب اعدام خواهند شد… اسیرش را باید کشت و زخمیش را زخمیتر کرد که کشته شود». (کیهان- ۲۹شهریور ۱۳۶۰)
«… کشتن به شدیدترین وجه، حلقآویز کردن به فضاحت بارترین حالت ممکن و دست راست و پای چپ آنها بریده شود… باید تمام کُش شوند… حتی اگر زیر تعزیر (شکنجه)، آنها جان هم بدهند کسی ضامن نیست که عین فتوای امام است… قاضی میبایست یک مقدار قسی باشد». (آخوند محمدی گیلانی- کیهان- ۲۹شهریور ۶۰)
«… ۴حکم بر اینها (مجاهدین) لازمالاجراست: ۱ـکشته شوند؛ ۲ـبهدار کشیده شوند؛ ۳ـ دست و پایشان قطع شود؛ ۴ـاینها از جامعه جدا شوند… اگر آن روز (منظور اوایل انقلاب است) ۲۰۰نفر از اینها را میگرفتیم و اعدامشان میکردیم، امروز اینقدر نمیشدند». (آخوند رفسنجانی- اطلاعات- ۱۱مهر ۱۳۶۰)
نامهی منتظری به خمینی جلاد در روز ۵مهر ۶۰

این نامه را منتظری که آن موقع قائممقام و جانشین خمینی بود، در روز ۵مهر ۶۰برای خمینی جلاد نوشت که گزیدههایی از این چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک آیتالله العظمی امام خمینی مدظلهالعالی
پس از سلام… اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بیرویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها… و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است…
… سپاه پاسداران تقریباً بهصورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیهها و عزل و نصبها کمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است… پیشبینی میشود اگر سپاه به این وضع پیش برود در آینده نزدیکی این ارگان انقلابی متلاشی یا بهصورت یک ارگان انتظامی بیخاصیتی درآید… والسلام علیکم و ادام الله ظلکم ـ ۲۸ذی القعده ۱۴۰۱حسینعلی منتظری».
۵مهر ۶۰ – اسناد افتخار






۵مهر ۶۰ – اسناد افتخار