محمد قرائی:‌صدای بی‌صدایان باشیم

Share

قریب بیست تن از قهرمانان درزنجیربیش از بیست روزاست در اعتراض به انتقال اجباری از سالن دوازده زندان گوهردشت به سالن وحشتناک و فوق امنیتی، دست به اعتصاب غذا زده‌اند.

گفته می‌شود حدود ۴۰ دوربین مداربسته و احتمالاً تعداد زیادی دستگاه‌های شنود در این محل تعبیه شده است. همچنین تمام منافذ این بند مانند پنجره‌ها جوشکاری و پوشانده شده‌اند.
بند مخوف تازه تعمیر شده فاقد امکان تهویه هوا است و به دلیل عدم اجازه انتقال دستگاه‌های تصفیه آب که زندانیان با هزینه خود تهیه کرده بودند از دسترسی به آب آشامیدنی سالم محروم شده‌اند. قبل از انتقال اجباری زندانیان که با ضرب وشتم همراه بوده است تمامی وسایل وامکاناتشان توسط حرامیان ملاها غارت شده است.

اسامی تعدادی از این قهرمانان عبارتند از حسن صادقی، سعید ماسوری، رضا اکبری منفرد، امیر قاضیانی، ابوالقاسم فولادوند و جعفر اقدامی. بسیاری از این زندانیان به دلیل شکنجه‌های قرون‌وسطایی دچار انواع بیماری‌ها هستند. سعید ماسوری یکی از این زندانیان بیش از هفده سال تمام است که تحت شکنجه و زندانی است.

رضا اکبری منفرد که چندین تن از اعضای خانواده‌اش پیش از این توسط جلادان رژیم به شهادت رسیده‌اند هم اکنون از بیماری قلبی در رنج است. رژیم بیچاره و مفلوک خامنه‌ای برای انتقام گرفتن از این قهرمانان افسار پاره کرده است. مزدورانش حتی از قوانین خودساخته قرون‌وسطایی خویش نیز تبعیت نمی‌کنند. آب و هوا و بهداشت و درمان را نیز از زندانیان مقاوم دریغ می‌کند. با گذاشتن انواع و اقسام دوربین‌های دید و شنود تلاش می‌کنند در‌ طی شبانه‌روز کوچک‌ترین حرکات زندانیان را زیرنظرداشته باشد. مقاومت جانانه قهرمانان جان بر کف به کابوسی برای خامنه‌ای و اعوان وانصارش مبدل شده است. در سالگرد قتل‌عام تابستان سیاه شصت، خون‌های جوشان سی هزارسربردار، ردا و قبای ملاهارا رها نمی‌کند. زمانه تغییر کرده است و قاتلان حرث و نسل مردم ایران به راحتی نمی‌توانند دست به کشتار مستقیم بزنند. در اوایل دهه شصت در زندان وکیل‌آباد مشهد روزی آخوند حسینی جلاد، زندانیان را جمع نمود و شروع به عقده‌گشایی کرد. نوجوانی را از میان جمعیت صدا کرد و گفت: «فلانی خبرانفجار ساختمان پنج طبقه ناصرخسروتهران را که شنیده‌ای؟! منافقین از خدا بی‌خبر آنجا را منفجر کرده و صد و پنجاه نفربیگناه را به قتل رسانده‌اند! تو که از کودکی با آن‌ها بودی نظرت چیست؟».
نوجوان بجای پاسخ درخواستی حسینی، گفت حاج‌آقا وقتی که من هوادار مجاهدین بودم و با آنها کارمیکردم به بی‌گناهان آسیب نمی‌رساندیم و…
آخوند حسینی دژخیم حرفش را قطع کرد و جلوی همه زندانیان گفت شما هنوز هم منافقید و سر موضع! فردا صبح اعدامش کردند وعصر همان روز در روزنامه خراسان نامش را چاپ کردند. فکر میکنم فامیلش انصاری بود و حکم ابد گرفته بود و ساکن اتاق پنجاه‌وسه توابین بود. بخاطر یک کلمه سربدارش کردند. حالا قهرمانان در زنجیر با گفتار و نوشتارشان دنیا را بر سر ولایت پوشالی خامنه‌ای خراب کرده‌اند. شعار مرگ بر اصل و نسل ولایت‌فقیه همه‌گیر شده است. سربداران گوهردشت و اوین خواهان پیوستن مردم به مجاهدین و مقاومت عادلانه مردم ایرانند. جانها بر کف دست، به جانیان و جلادان بیا بیا میگویند وبیچاره شب‌پرستان، آب و هوا وداروودرمان را هم از زندانیان دریغ می‌کنند. می‌خواهند با شکنجه‌های روحی و جسمی، قهرمانان را زجرکش کنند. برماست که برخیزیم وزدنیا را برعلیه این جنایت آشکار، بشورانیم. می باید بانوشتن نامه به جوامع حقوق بشری، آنهارا دربرابرایفای وظایف انسانی وقانونیشان قراردهیم. با شرکت فعال درتظاهرات خیابانی، افکارعمومی را به جنایت درحال وقوع درزندانهای آخوندهای تشنه بخون، به اشراف برسانیم. نباید اجازه بدهیم جلادان عمامه بسرفرزندان رشید خلق را زجرکش کنند. خامنه‌ای باتمام قوا درجهت خاموش کردن فریاد شهیدان زنده درسیاهچالهاست.

اخیرا خانم مریم رجوی ریسجمهوربرگزیده مقاومت به مناسبت بیست ونهمین سالگرد قتل‌عامها، بدرستی بیان داشتند: «دادخواهی قتل‌عام‌شدگان یک مسأله ملی و یک بخش ضروری از کارزار بزرگ ملت ایران برای سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه است. این کارزار برای گسترش مقاومت و نبرد، برای به‌زیر کشیدن استبداد مذهبی و تحقق آزادی، دموکراسی و برابری است».
باتمام قوا بایدفریاد بزنیم وصدای بی‌صدایان باشیم.

Share
WP2Social Auto Publish Powered By : XYZScripts.com