وحشت از سرانجام برجام و فلج وزارت‌خارجه رژیم

Share

سخن روز.

به‌رغم مهلت یک ماهه باقیمانده تا پایان ضرب‌الاجل آمریکا، گرچه در مسایل کلان سیاسی تقریباً فرصت تمام شده محسوب می‌شود، اما هنوز رژیم به‌طور رسمی تصمیمی را اعلام نکرده است و ارگانها و طرفهای رسمی در این رابطه در سکوت هستند. به‌طور مشخص وزارت‌خارجه که طرف اصلی است و باید موضع بگیرد، حرفی نمی‌زند. رسانه‌های باند رقیب هم با طعنه می‌گویند کار این روزهای ظریف شده سفر به کشورهای آفریقایی و نخجوان و…یک رسانه دیگر هم از ظریف به‌عنوان «حاشیه‌نشین» نام برده است…و از همه مهمتر خود خامنه‌ای است که هم‌چنان به سکوت در این مورد ادامه می‌دهد.

روشن است که علت حاشیه نشین خواندن ظریف توسط باند رقیب، طبعاً این است که او تصمیم‌گیرنده در مورد این پروژه نیست و نقطهٴ تصمیم‌گیری در این مسایل کلان استراتزیک خود خامنه‌ای است.

کما این‌که قبلاً (پیش از زهرخوری اتمی) خود خامنه‌ای پیاپی موضع می‌گرفت و می‌گفت یک قدم از اتمی کوتاه نمی‌آییم … و در آن زمان هم خطشان همین بود. بعد هم که به‌خاطر شرایط خفگی، مجبور شدند از این خط کوتاه بیایند و خط زهرخوری را انتخاب کنند،‌ خود خامنه‌‌ای بود که نهایتاً به صحنه آمد و اعلام «نرمش قهرمانانه!» کرد.

بنابراین، اینجا هم تصمیم و اعلامش بر عهدة خود خامنه‌ای است. اما او فعلاً هم‌چنان در سکوت است. آیا علت سکوت سختی این تصمیم است؟ طبعاً هم‌چنان که قبلاً هم گفته‌ایم، انتخاب بین بد و بدتر و یا شاید هم بین بدتر و بدتر از بدتر دردناک و مرگبار است. اکنون ولی‌فقیه با کلیت نظامش بر سر یک دو راهی هستند که یک راه مستقیم به پرتگاه ختم می‌شود و سقوط به ته دره، و راه دیگر هم بعد از چند پیچ خطرناک به پرتگاه می‌رسد.

این دقیقاً وضعیت کنونی خامنه‌‌‌ای و رژیم اوست. اگر شرایط آمریکا را بپذیرد، یعنی تنزل بی‌پایان و همان که خودش در خرداد ۹۵ گفت و الآن عبارت جدیدترش شده «برجام هفتم»که نفی کل نظام است.

یا این‌که مسیر باقی ماندن در همین وضعیت که بازگشت تمامی تحریمها و وضعیت «خفگی» است، به‌علاوه تهدید بند هفتم منشور ملل‌متحد در برابر رژیم و مهمتر این‌که رژیم فقط تا روز ۲۲ اردیبهشت که پایان ضرب‌الاجل است وقت دارد و در این روز بخواهد یا نخواهد تحولات در یکی از این دو مسیر به پیش خواهند رفت.  به‌خاطر همین وضعیت بغرنج است که کارگزاران نظام می‌گویند تصمیم‌گیری خیلی سخت شده و هر چهمی‌گذرد سخت‌تر می‌شود و به همین دلیل ما فقط علائمی را از هر دو مسیر می‌بینیم. یک طرف دلواپساناند که می‌گویند نباید به شرطهای آمریکا تن بدهیم؛ برای نمونه،‌ امروز آصفی، سخنگوی پیشین وزارت خارجه رژیم گفت: «خروج آمریکا از برجام دستمان را باز خواهد کرد و هیچ دلیلی برای محدودیتهای خودخواسته وجود ندارد!». یا همین‌طور دفاتر بسیج به‌اصطلاح دانشجویی رژیم ۱۹فروردین در یک بیانیه، با طعنه به باند روحانی طلبکاری کردند که «چرا شاهد مواضع چندپهلو از دست‌اندرکاران مذاکرات هسته‌یی هستیم؟» بعد هم با لگد زدن به برجام، تلویحا خواستار نپذیرفتن شرطهای آمریکا شدند.

سایت «اتاق خبر۲۴» هم رسماً تهدید کرده اگر آمریکا از شرایطش کوتاه نیاید، «شرایط ساخت سلاح هسته‌یی با فناوری که در ایران وجود داشته و دارد، کار دشواری نبوده است». البته این حرفها دود و دم است،‌ اما روشن است که علائم باند دلواپسان است که می‌گویند نباید شرایط را بپذیریم.

در مقابل باند روحانی هستند که تأکید می‌کنند شرایط آن قدر خطرناک است که مجبوریم تسلیم شویم وجام‌زهرهای بعدی را سربکشیم. برای نمونه، علی خرم دیپلومات پیشین رژیم ۱۹فروردین  در سرمقاله روزنامه شرق نوشت: برای این‌که ایران از حادثه‌یی در سطح جهانی ضربه نخورد، باید مانع شکل‌گیری افکار جهانی شامل افکار عمومی ملتها و نظر کشورها به‌نحوی شود که با وجود محق‌بودن ایران، حکم بر ناحق‌بودن بدهند.

او سپس توضیح می‌دهد: «جمهوری اسلامی با دولتی در آمریکا طرف است که مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور که وظیفة هماهنگ‌کردن سیاست‌های امنیتی و سیاست خارجی را برعهده دارد، جان بولتون ضدایرانی شده است. یعنی بولتون تندرو باید نظرات افراطی و ضدایرانی خود را تدوین کرده، طرح‌ها و برنامه‌های سی‌آی‌ای دربارهٴ اقدامات ضدایرانی را شنیده و با طرح‌ها و سیاست‌های وزارت امور خارجه مایک پومپئو که خود یک ضدایرانی دیگر است ترکیب کرده و از آن سیاستی آتشین استخراج کند که باب طبع دونالد ترامپ ماجراجو قرار گیرد. اگر نقش مخرب نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل‌متحد و نقش بسیار مؤثر ولی خاموش کوشنر، داماد ترامپ و بزرگ‌ترین لابی اسراییل نزد رئیس‌جمهور آمریکا را هم به این مجموعه اضافه کنیم، اعداد و ارقام وحشتناکی خواهد شد…».

خرم سپس می‌پرسد چرا دیپلوماسی رژیم مانند دوران برجام «باز نیست و به جای متن، به حاشیه می‌پردازد؟» یعنی می‌گوید سریعتر مانند دوران برجام، شرایط را قبول کنید! و حسرت می‌خورد که رژیم فرصت زهرخوری در سفر دو وزیرخارجه اروپایی (لودریان و جانسون)‌ را از دست داد. و در پایان می‌گوید زهر خوری «امری عاجل و فوری است و تأخیر در آن از جمله در همگامی بیشتر اروپا با ترامپ در ٢٢اردیبهشت برای خروج احتمالی از برجام هویدا می‌شود!».

بنابراین نمودها و علائم از هر دو طرف وجود دارد. البته جالب اینجاست که سران نظام‌ یعنی خود خامنه‌ای و روحانی، کاملاً در سکوت هستند.

درعین حال یک سؤال هم در اینجا مطرح است. و آن این که در حالی که گفته می‌شود روحانی و باند او بیشترعلامت مسیر زهرخوری را نشان  می‌دهند، اما این روزها شاهد هستیم که صالحی دم از کار سانترفیوژها می‌زند و از توان اتمی رژیم و اقداماتی که می‌خواهد روز 20فروردین تحت عنوان روز جشن هسته‌یی اعلام کند، صحبت می‌‌کند. به نظر می‌رسد این حرفها با آنچه در مورد مواضع این باند گفته شد، درتناقض است!. باید در نظر داشت که  این گونه حرفها مصرف داخلی دارند و مخاطب آنها  بدنهٴ نظام است. همان  بسیجی‌هایی که حافظشهستند اما به قول نامه ۳۰۰تن از طرفداران احمدی‌نژاد، اکنون تبدیل به «مجموعه‌یی بی‌نشاط، کم‌عمق، ضعیف، و بدون ابتکارِ عمل که حتی امکان هر گونه حرکت جدی و مستقل را به بخش‌های زندة بدنهٴ خود نیز نمی‌دهد!». شده‌اند. اگر تصمیم رژیم زهر خوری باشد، تیزی و تلخی آن را زیر پوشش این دود و دمها برای ریزشیها و نیروهای وارفته می‌توان برای چند روزی کاهش داد.

Share